دیروز معلم زبانم تو کلاس بهم گفت فرق کردم.
فک کردم منظورش دقیقا همون روزه، آخه خیلی خسته بودم، عملا داشتم سر کلاس میمردم. ولی گفتش که کلا یه مدته خیلی عوض شدم... دیگه سر کلاس اونقدر با انرژی نیستم، تکالیفمو به موقع نمیفرستم و اینجور چیزا... هعی... بهم پیشنهاد داد دوستامو ببینم یه دور، مفید واقع میشه. پیشنهاد خوبی بود هرچند مطمئن نیستم به همین زودی ها عملی بشه... عاح3/>
روز هفدهم چالشه!...
ینی من اگه با تن و جان سالم به پایان این چالشه برسم... گاد
+فک کردید نفهمیدم که همتون (به جز هانی بانچ) تغییرات قالب و بک گراندشو ایگنور کردید؟]": ... خودم اونقدر ذوق زده شده بودم سرش که دم به دیقه باز میکردم نگاهش میکردم]": ... ولی نه جدا... خوب شده یا قبلش بهتر بود؟
پی نوشت: یه سری از این معلما چشونه؟ دیروز سر کلاس زیست اول کلاس سلام دادیم، آخر کلاس هم گفته که با ویس اعلام حضور کنید. بعد اونایی که فقط یکی از این دوتارو انجام دادن غایب زده|: سلطان بیخیال... اتفاقا کارت که راحت تر شده... قدیما یه درسو باید به هرکلاس یه دفه میدادی، الان فقط یه بار فیلم میگیری همونو فوروارد میکنی دیگه این ادا اصولا چیه...
پی نوشت: من هنوز دارم فکر میکنم چطوری شد که آکادمی آمبرلا اونطوری تموم شد... میمردن اون پنج دیقه ی آخرشو نشون نمیدادن؟
پی نوشت: به رهی دیدم بـــرررگ خزان... پـــــژمـرررده ز دیداااار زمــاان...