درسته که دیروز قول دادم که کاملا قراره آدم شم ولی نشدم|:
ولی خب حداقل رضایت بخش تر از روز های قبلش بود... و خب امروزم میخوام یه قدم فراتر بذارم"-"
البته چاره ای هم ندارم چون کلاس دارم و جلسه ی قبلم به خاطر امتحانم غیبت داشتم در نتیجه درس اون جلسه رو خودم باید بخونم"-"
دیروز با هلیا یع ویدیوکال گرفتمD=...
از اونجایی که قرار بود بره خونه ی نمیدونم کی|: و جمع همه جمع بود و حای منم خیلی خالی بود تصمیم گرفتیم کاری کنیم که حضور منم حس بشه XD
فک کنین من دیروز ناهار هم نخورده بودم حتی|:
بعد این بیلیاقتا داشتن سیب زمینی سرخ میکردن جلو چشم من |":
وسطاشم که شارژ موبایلش گویا داشت تموم میشد مجبور شدیم خدافظی کنیم، منم خواستم یه ذره فاز بدم ورداشتم تونر ریختم رو صورتم که رفت تو دهنم|:
هیچوقت تونر نخورید|:
حتی به عنوان اشک مصنوعی ازش استفاده نکنید حتی اگه هیچ امکانات دیگه ای نداشته باشید|:
خلاصه این که بعله... حدودا نیم ساعت بعدشم با هاله نزدیک دو ساعت در مورد آرگوهیپریون حرف زدیم D=... با این که داستان از شدت حفره مندی شبیه آبکشه"-"...
ولی بازم خیلی خوب داره پیش میرهD=...
امیدورام بتونیم تا آخر تابستون تمومش کنیم... ((=
خاب... روز بیست و نهم(("=...
پ.ن: خدا لعنتت نکنه آیلی|: این Slow motion لوهان چی بود انداختی به جون من؟|: آسایش ندارم اصلا....
پ.ن: اگه یه وقت خواستید اشک مصنوعی درست کنید و هیچی دم دست نداشتید از تف آب دهنتون استاده کنین"-"