این پست رو قرار بود دیشب بذارم ولی واقعیتش خیلی خسته بودم -.-........
خب این یه چالشه که هلن شروعش کرده((= اینجوریه که به مدت ده روز یه انیمه ی سینمایی زیر 120 دیقه میبینیم و میایم در مورد یه یادداشت مینویسیم. ممنون از این که دعوتم کردی ((;
خب انیمه ای که میخوام در موردش صحبت کنم، "بچه های دریا - Children of the sea" هست که ذیشب با مامانم دیدم((=
این انیمه سال 2019 به کارگردانی آیومی واتانابه منتشر شده که یه جورایی به ارتباط بین آدما و طبیعت و کلا جهان هستی میپردازه.
قبل از هرچیزی میخوام توجهتونو به گرافیک جذابش جلب کنم((=...
من واقعا گرافیکش رو دوس داشتم، انگار یه نفر شخصیت هارو با آبرنگ و ماژیک طراحی کرده بود و با روان نویس سیاه دورگیری کرده بود((=... یه جورایی منو یاد انیمه ی "بچه نهنگ ها آواز میخوانند" مینداخت.
هرچند مامانم گفت که گرافیک ضعیفی داره، ولی به نظر من یه چیز خاص بود و اولش هم گرافیکش جذبم کرد نه موضوعش!
داستان در مورد دختریه به اسم روکا که پدر و مادرش از هم جدا شدن. پدر روکا توی یه آکواریوم کار میکنه، روکا هم تو تعطیلات تابستون دنبال یه سرگرمی جدید میگرده ولی وقتی موفق نمیشه، میره پیش پدرش. توی محل کار پدرش با یه پسر آشنا میشه به اسم اومی. اومی یه پسر عادی نبود، چون اومی و برادرش سورا پیش گاو های دریایی بزرگ شده بودن، میتونستن توی آب زندگی کنن. در واقع توی خشکی خیلی دووم نمیاوردن. اومی در نهایت میتونه خودشو با شرایط خشکی وفق بده و مدت بیشتری بدون اب سپری کنه. ولی سورا که برادرشه از این بابت خیلی به مشکل بر میخوره. تست ها و آزمایش ها نشون دادن که وقتی این دوتا روی خشکی میمونن، از طول عمرشون کم میشه، و حالا دانشمندا دنبال راهی هستن که جلوی این اتفاق رو بگیرن. این هم زمان با وقتی اتفاق میوفته که نهنگ ها آواز میخونن و یه مراسم خیلی مهم توی دریا آغاز میشه و روکا میفهمه که اونم ارتباط عجیبی با طبیعت داره((=
شاید یکی از ایراد های انیمه این باشه که یه جورایی سر و تهش معلوم نبود. شاید مخاطب داستان کلی رو متوجه بشه، ولی حین دیدن انیمه اگه ازش بپرسی الان داره چه اتفاقی میوفته؟ به احتمال زیاد نتونه جواب خوبی بده((=...
راستش رو بگم داستانش رو خیلی نپسندیدم و به نظرم یه مقدار قر و قاتی بود، ولی اگه این مورد رو در نظر نگیریم، طراحی ها، جزئیات و ریزه کاری صحنه ها اونقدر قشنگ و گیرا بود که عاشقش شدم. یه جورایی منو یاد انیمه ی نسیمی از فردا مینداخت، زندگیشون خیلی شبیه اونا بود، "آدمایی که تو آب زندگی میکنن و تو خشکی خیلی دووم نمیارن مگر این که پوستشون تن تن مرطوب شه" این یکی از فاحش ترین شباهت هاشون بود.
این که خیلی میدرخشن، به این معنیه که میخوان توجه مارو جلب کنن. حشرات و بقیه موجودات هم اگه بخوان پیداشون کنیم، میدرخشن.
اون صدای نهنگ هایی بود که داشتن زیر آب آواز میخوندن. صدا ها توی آب خیلی بیشتر از هوا پخش میشن. اونا میتونن با وجود صد ها کیلومتر فاصله با هم ارتباط برقرار کنن. آواز نهنگ ها شامل انبوهی از اطلاعات بسیار پیچیدست، ما انسان ها به سختی از طریق کلمات صحبت میکنیم، ما فقط میتونیم بخشی از افکارمونو بیان کنیم. اما نهنگ ها میتونن هرچیزی که دیدن یا حس کردن رو دقیق به هم متنقل کنن.
نور قشنگی هست که باعث میشه احساس تنهایی کنم. خیلی ناراحت کنندست. شاید چون داره از بین میره میدرخشه. میدرخشه اما از بین میره.
در هر صورت انیمه قشنگی بود، به نظرم ارزش یه بار دیدن رو داره، چون حتی اگه از داستانش لذت نبرین مطمئن باشین عاشق فضای انیمه میشین((=
این انیمه دوبله فارسی هم داره، و من حقیقتا دوبله شو پسندیدم! خودم خیلی از اون آدمایی نیستم که با انیمه دوبله شده حال کنم، ولی اینو قشنگ دوبله کرده بودن، اگر قصد دارین دوبله شده ببینین، سانسور نشده ببینین چون چن تا از قسمت های مهم انیمه رو تو سانسور حذف کردن((=
پی نوشت: ادامه مطلب فقط چن تا از اسکرین شات های حقیرانمو گذاشتم((=
چیز خاصی نداره...