به خودم قول دادم که وقتی لپ تاپ روشنه همه ی کارامو باهاش کنم چون بعدا دوباره حوصله ندارم روشنش کنم و دلیلشم اینه که خیلی دیر بالا میاد چون قدیمیه.
از این به بعد شاهد یه بخش جدید تو وب خواهید بود با عنوان داستان های کذایی!
من از اوناییم که تو یه سری موقعیت های خاصی به شدت روح و روانم قاتی میکنه و مزخرف میگم، مزخرفاتی که از مزخرفات روزانمم مزخرف ترن. داستان هورمون ها هم از همونا بود.
امروز خیلی خسته ام چون هیچ کاری نکردم ولی بیاین بخش خوبشو ببینیم.
پدیده ای که هر نمیدونم چند سال یه بار رخ میده امسال در حال رخ دادنه، چه پدیده ای؟ ماه آبی!
ینی چی؟ ینی توی یه ماه؛ دوبار شاهد ماه کامل باشیم. وقتی برای اولین بار اسمشو شنیدم فک کردم یه چیزی مثل ماه خونینه و قراره ماهو آبی ببینیم ولی نه.
نمیدونم کی روش اسم گذاشته.
و ماه رو چه رنگی میدیده.
اصن تئوری های زیادی در مورد همین رنگ ها هست.
یه سریا میگن رنگ های مختلف وجود ندارن و مغز ما فقط بلده که اونارو به صورت های متفاوتی پردازش کنه پس رنگ های مختلف رو میبینیم. تازه شاید اصلا اون آبی ای که من میبینم اون آبی ای نباشه که تو میبینی.
شاید همه ی آدما به یه رنگ مشترک علاقه دارن. ولی همون یه رنگو مغزشون جوری تفسیر میکنه که به صورت های متفاوتی میبینن. برای همونه که من صورتی و طوسی دوست دارم و اسرا و هاله آّبی.
کی گفته صورتی و آبی دوتا رنگ جدا از هم هستن؟
کی گفته صورتی و آبی یه رنگ مشترک هستن؟