~ Cotton cloud ~

فکر جالبی کردیا،اگه همچی چیزی بود که واو یه چیز عجیب و خفنی میشد =)

ولکO-o

بعد ماه میخورد تو فرق سرمون*---*

من موقع خواب از این فکرا میاد سراغم، فرداشم یادم میره چی بود اصلاD=

اوه...فکر کنم بد تر میشه '---'

سکوت...

*سحرر چرا میخندیییی یتینیتثتوبیکینیو حالا یه حرفی زدنیییینبنیجنیوزویجرجججججررررر*

یه کم قاطی‌کردم شرمندهXDوای خدااا جر خوردم از حرفم ینینثننی

خدا رو شکررر که تو ناسا فعالیت نمی کنی D:"

فکر کردن*

فکر کردن*

ذوق کردن برای پروفش و باز هم فکر کردن*

خوشحالم اینجوری نیست"-"

به همچین تنوعی نیازمندیم -__-

خیلی خوبه هر چی توی ذهنت هست رو میتونی پست کنی . من تا لپ تاپو روشن میکنم مغزم برمیگرده به تنظیمات کارخونه و کلا اسمم رو هم یادم میره !  

o-O

بیشتر از اینکه سمی باشه قشنگه! 

فکر کن کلی ادم قبول کنن دورهم جمع بشن و رو به ماه بایستن و کمک کنن تا ماه بیاد بخوره بهشون....

شبیه یه خودکشی دست جمعی میشه، و خیلیم مرگ خوبیه! فکر کن قبل از مرگ ماه رو از یه فاصله غیرممکن ببینی.... اخرین تصویر قبل از مرگت باشه @_@

آره آره، بعد نسل های بعد روی اون ماهی که روی زمینه یه شهر درست کنن به اسم شهر ماه*----*

لعنتی.....

این دیگه خیلی فانتزی و کیوت بود

T-T

نگاه کن دیروز امتحان مغناطیس داشتم ولم کن که حوصله این حرفا رو دیگه ندارم 

ولی فکر کن چی می شداااا 

خیلی خفن میشد 

چه ذهن بازی داری توهم...

میدونی چیه؟ تا اینو نوشتی تصور کردم ماه بیاد از وسط زمین رد بشه و قشنگ یه سوراخ وسط زمین درست کنه، بقیه هم که زنده موندن بیان از همدیگه رو نگاه کنن:/

#سمی تر از سمی