بذایرین همین اول پست اشاره کنم... بیاین اصلا بهاین فک نکنین که چقدر وسط این چالش فاصله افتاد... اصن کیپ گویینگ اومدم که هرزصدو کامل کنم^^
خب انیمه ای که برای روز هشتم (بله... الان مثلا روز هشتمه) چالش هلن میخوام در موردش حرف بزنم، انیمه ی "سلام دنیا - Hello world" هست. که محصول سال 2019 و اثر توموهیکو ایتو هست.
کلا انیمه های سه بعدی زیاد جا نیوفتادن، و خب به نظرم واضحه که اینجوری بشه چون اون قشنگی انیمه های دو بعدی رو ندارن مگر یه سری موارد خاص! که یقینا هلو ورلد جز اون موارد نیست.
به جرئت میتونم بگم به جز Houseki no kuni هرچی انیمه ی سه بعدی دیدم آنچنان از گرافیکش لذا نبردم.
حتی همین MMD هم خیلی جاها میره رو اعصابم. و باید بگم بیشتر انیمه های سریالی سه بعدی رو که شروع کردم تا آخر ندیدم حتی اگه موضوعشون خیلی خفن باشه...
هلو ورلد هم... خیلی گرافیک خاص و خفنی نداشت ولی خوبیش این بود که قیافه هاشون طراحی خوبی داشت و نسبت به انیمه سه بعدی های قدیمی تر پیشرفت قابل توجهی داشته، ولی هنوزم از نظر من لذت بخش نیست... یه جوریه انگار شخصیتا رو هوا ان|:
خیلی خوب میشد اگه میتونستن به خوبی کارتون های سه بعدی بسازنش، هرچند که هزینه ی خیلی بیشتری می طلبه.
داستان در مورد پسریه به اسم نائومی کاتاگاکی که یه خوره ی کتابه و کلا توی برقراری ارتباط با اطرافیانش خیلی ضعیفه و هیچ دوستی نداره. نمیتونه حرفشو بزنه، نمیتونه نه بگه، کلا خیلی بدبخته|: در مقابل روری ایچیگیو دختریه که خیلی قاتع و جدیه ینی دقیقا نقطه ی مقابل نائومی. علاوه بر این، داستان توی آینده ی نه چندان دور اتفاق میوفته، زمانی که تکنولوژی اونقدری پیشرفت کرده که دستگاهی به اسم آل تِیل ساخته شده که حافظه ی خیلی زیادی داره در حد نامحدود و در طول دوران تمامی تغییرات و اتفاقات رو ثبت کرده. از تغییرات نقشه ها و ساختمون ها تا اتفاقایی که برای آدما میوفته. که این در واقع باعث شده بخش قابل توجهی از دنیایی که آدما توش زندگی میکنن ساختگی باشه. به هرحال یه روز که نائومی داشته از کتابخونه برمیگشته، یه اتفاق عجیب تو خیابون میوفته و در طی اون، نائومی خودشو میبینه که از ده سال آینده به شکل یه آواتار اومده! و ازش میخواد که روری رو نجات بده...
خب... یه تئوری هست که میگه امکان داره تمامی چیزایی که اطرافمونه مثل یه هولوگرام باشه و یه کسی برنامه ریزیش کرده باشه، یه تئوری دیگه هم هست که میگه ممکنه دنیای ما چیزی شبیه یه بازی کامپیوتری باشه و همه چیز مثل یه کد نوشته شده باشه، یه تئوری دیگه هم هست که میگه امکان داره دنیای اطرافمون فقط تشتعاتی باشن که مغزمون اونارو به این صورت پردازش میکنه، شاید حتی هیچکدوم واقعی نباشن!
انی وی... نمیخوام ماجرا رو فلسفی و پیچیده کنم ولی داستان کلی انیمه منو یاد این تئوری ها انداخت برای همون گفتم که گفته باشم"-"...
تو خودت گفتی من باید خودمو باور داشته باشم و بعدش هرکاری میتونم انجام بدم... پس همین کارو میکنم و جفتمون زنده میمونیم!
درسته... اگه باور داشته باشی هرکاری از دستت بر میاد.
قیافه ی ایچیگیو خبه نظرم ترکیبی از قیافه ی اومی از انیمه ی love live و ناتسومی از انیمه ی Kyoukai no kanata و در نگاه اول، ینی فقط در نگاه اول نائومی هم منو یاد هوتارو از انیمه ی هیوکا انداختD":
کسی که اینو بهم معرفی کرده بود خیلی خوشش اومده بود ولی بخوام روراست باشم اونقدرا ازش لذت نبردم. چون موضوعش یه جورایی در مورد سفر در زمانه انتظار بیشتری داشتم ازش. شایدم من خیلی انیمه های خفن تو این ژانر دیدم و انتظار دارم همشون مثل دروازه استینس باشن|:
در کل میخوام بگم داستان خیلی قوی ای نداشت و شاید میتونست خیلی خیلی بهتر باشه. قسمت های غیرمنطقی خیلی داشت و چند جا هم یه جوری بود که انگار شخصیتا راحت ترین و پیش پا افتاده ترین راه حل اصلا به ذهنشون خطور نمیکرد|:
و توی چندین جا هم احساس کردم که داره از انیمه های دیگه تقلید میکنه. چه صحنه ها و چه اتفاقا...
کلا اونجور که ازش انتظار داشتم و شنیده بودم واقع نشد...
پی نوشت: کسی میتونه کمکم کنه فونت وبو عوض کنم؟ از آموزش های عرفان سر در نمیارم ._.