امروز واقعا روز مفیدی داشتم و از این جهت به خودم افتخار میکنم((= هرچند چسناله زیاد داشتم که دلم میخواست همشو بنویسم،ولی تصمیم گرفتم بیخیال بشم و به چالش بچسبم!
برای سومین روز چالش هلن میخوام در مورد انیمه ی "نامه ای به مومو - A letter to Momo" حرف بزنم((=
که یکی از معروف ترین انیمه های سینماییه و اثر هیرویوکی اوکیورا و محصول سال 2012((=...
در مواقع هیچ ایده ای ندارم که چرا تا حالا ندیده بودمش، اولین بار که پوسترشو دیدم و چشمم به اون دوتا هیولا ی چشم ورقلمبیده و یه دختر ریز اندام افتاد، حدس زدم که از آثار میازاکی باشه، هرچند که اشتباه می کردم و حتی گرافیک انیمه هم کلی با گرافیک آثار میازاکی فرق میکرد((=
یه نکته خیلی در مورد طراحی این انیمه توجهمو جلب کرد و اونم طراحی چهره ها و مخصوصا نیم رخشون بود! این مورد بیشتر در مورد انیمه های سریالی صادقه، ولی اکثرا توی انیمه ها اینجوریه که شخصیتا چشمای خیلی بزرگ و دهن خیلی کوچیکی دارن. در صورتی که ژاپنی های واقعی چشماشون خیلی کوچیکه و معمولا دهن بزرگی دارن.
و خب چهره ی شخصیتای نامه ای به مومو به ژاپنی های دنیا ی واقعی خیلی خیلی نزدیک بود! مخصوصا نیم رخشون، اگه ببینین - یا دیده باشین- احتمالا متوجه منظورم میشین!...
نکته ی دیگه ای که وجود داره اینه که اون الهه یا به عبارتی دیو یا هیولا -یا اصن هر کوفتی|:- منو به شدت یاد انیمه ی شهر اشباح میندازن که به جرئت میتونم بگم معروف ترین اثر میازاکیه و امکان نداره ندیده باشین، حداقل شخصیتاش -مخوصوصا اون روحه*-*- رو حتما دیدین!
با این که از اون موجودات عجیب غریب شهر اشباح توی نامه ای به مومو وجود داشت -و کلا داستان در مورد اینا بود|:- به نظرم به خوبی شهر اشباح طراحی نشده بودن و از جزئیات کمتری برخوردار بودن، که البته این مورد چیزی از جذابیت انیمه کم نمیکنه((=
داستان در مورد دختریه به اسم مومو که توی یه سانحه ی دریایی پدرشو از دست میده. به خاطر یه سری مشکلات مثل اجازه ی خونه و از این قبیل، مومو و مامانش مجبور میشن که به یه جزیره مهاجرت کنن. خونه ی جدیدشون خیلی قدیمی بود و حالت سنتی داشت و مومو اولش از بودن تو همچین جایی ناراضی بود چون حوصلش به شدت سر میرفت. ولی وقتی یه کتابچه ی قدیمی تو طبقه ی بالا ی خونه پیدا کرد و بعدش متوجه صدا ها و اتفاق های عجیبی شد که توی خونه میوفتن، نظرش عوض شد. سه تا موجود هیولا طور توی اون خونه بودن که مومو اولش مثل سگ ازشون میترسیدXD ولی بعدش فهمید که اونا هیچ خطری ندارن و نکته ی جالب اینجا بود که فقط مومو میتونست ببینتشون!...
نکته ی دیگه ای که باید خاطر نشان کنم تا یادم نرفته! اینه که این انیمه ساخت استودیو .Prodoction I. G هست، ینی استودیوی محبوب من ((= و باورتون نمیشه وقتی اون نوشته ی .Prodoction I. G رو دیدم چجوری با هیجان جیغ زدم XDDD
در کل، انیمه ی خیلی خیلی قشنگیه، اگه ندیدین نمیدونم باید با چه زبونی بگم که برین و ببینین چون مطمئنم ازش لذت میبرین! علاوه بر حالت کمدی و فانی که داره، یه سری تیکه های غمگین و عرناک هم داره که تا مرز گریه رفتم باهاشون(("=... بهتون قول میدم از دیدنش پشیمون نمیشین((=
گوش کن مومو، حقیقت اینه که آدما بعد از مرگ سریعا بالا نمیرن. مثل یه دوره ی انتظار میمونه و تو اون مدت ارواح درگذشته همینجوری دور زمین پرسه میزنن. و بعد منتقل میشن اون بالا و دیگه نمیتونن مراقب عزیزانشون باشن. ما این کارو براشون انجام میدیم!
و این که... XDDD خب من عاشق اون سه تا موجود اسکل و کله پوک بودم XDDD مخصوصا اونی که شبیه قورباغه بود"-" نمد چرا اسماشونو یادم نمیاد ولی کلا اینا یه سری رقص و حرکات باحال داشتن... و بعد از این که تموم شد من و داداشم دقیقا یه ساعت سعی کردیم با اجرای حرکات اونا نامرئی بشیم XD...
پی نوشت: باورم نمیشه که اینقدر فرومایه ام که یادم رفته تا حالا اینو بگم! اینو قرار بود تو اولین روز چالش هرزصد بگم ولی یادم رفت، ممنونم از همه کسایی که به فکرم بودن((= بابت درد مچ دستم منظورمه! چنتایی تون پیشنهاد های خوبی بهم دادین و کمکم کردین، مچم الان عالیه و امروز درد نگرفته((= دوستون دارم، مرسی که به فکرمین ^-^ بوس بهتون^^
پی نوشت: حس میکنم عکسای این پست خیلی بیکیفیت شدن...