خب...

بازم از این چالشا D:

همونطور که می دونید (یا شایدم نمی دونید:|) از اینجا شروع شده و منم به دعوت این زنیکه دارم می نویسمش D:

یوهو/^-^

 

+نکته ای هست که می خوام بگمش قبل از پرداختن به چالش! هر دفه من می رم سر کلاس ادبیات آقای ندایی، موقع خروج از کلاس همزمان اعصابم خورده، افسوس می خورم و از یه طرفم خوشحالم! چرا و چگونه؟

یک این که چقدر از ادبیات کشورم هیچی نمی دونم و پوچم! تازه تازه می فهمم حتی موقع حرف زدن خیلی از کلمه هارو اشتباه می گم و بدتر این که حتی خیلی از معلم های ادبیاتی که تا حالا تو مدرسه داشتم وضعشون از منِ دانش آموز هم خراب تر بوده! چرا یه ذره به ادبیات کشورمون احترام نمی ذاریم؟ حداقل خوشحالم از این که تو این کلاس حضور دارم و حداقل تا حدی از جهالت در می آم-_-...

اتفاقا چند روز پیش داداشم داشت می گفت تو که رشتت تجربیه پس ادبیات برای چی می خونی؟ خلاصه بحث حسابی داغ شده بود تا این که رسیدیم به اینجا که زبان فارسی یه مقدار ناقصه و برای بیان یه سری مفاهیم مجبوریم جمله بسازیم در صورتی که تو زبان هایی مثل عربی یا ترکی می تونیم با یه کلمه حق مطلب رو ادا کنیم! 

عموم یه حرف قشنگی زد، گفت دلیلش اینه که بخش قابل توجهی از فارسی کهن به قهقرا رفته و تو همین فارسی کلی کلمه ی خوب و با معنی و مفهوم وجود داره که چون به فراموشی سپرده شده و بلد نیستیمشون، فکر می کنیم فارسی ناقصه و پناه می بریم به کلمات زبان های دیگه!

خب... در نهایت یه تصمیم گرفتم.

هرچند هنوز در حد یه ایدست و باید کلی روش فکر و چاره اندیشی کنم ولی واقعا واقعا قصد دارم بعد از کنکورم به صورت جدی و رسمی روش کار کنم، در واقع بیشتر شبیه یه پروژست، می خوام به عنوان یه فارسی زبان شروع کنم به استفاده از کلمه هایی که ریشه ی فارسی دارن و زیاد تو گفت و گوی روزانه مورد استفاده نیستن. 

شاید اینجا هم گذاشتمش که شما ها هم بهره ببرین ازش و مایه ی خوشحالیم بشید چون باعث می شه بفهمم فقط من نیستم که اهمیت می دم به این چیزا D":

اسمش قرار نیست چالش باشه، چون بیشتر شبیه یه پروژست. در کل نظر مظری در موردش داشتید حتما بهم بگید D:

 

چقدر حرف زدم._. ...

 

 

بریم سراغ چالش*-*

+پی نوشت نذاشتم چون پست خیلی طولانی می شد، حس عجیبی دارم|:

 

1. اگه یه غذا یا نوشیدنی بودی، اون چی بود؟

اگه غذا بودم... هممم... احتمالا سوپ جو D: سوپ هم غذاست دیگه.___. ... شایدم سوپ شیر، خلاصه سوپ می شدم._.

و اگه نوشیدنی بودم... خب مشخصه دیگه D: چایی*-*... چای سبز^^ 

 

2. شغل مورد علاقه ات چیه و خودت رو چطور توی رویاهات مشغول به کار در این شغل تصور می کنی؟

شغل مورد علاقم که یکی دوتا نیست"-"... 

رویایی ترینش نویسندگی در عین کتاب فروش بودنه*-*... که صاحب یه انتشارات کتابم باشم(": 

و یکی دیگشم انیماتور بودنه*-*... 

ولی خب خیلی رویایی و دور از دسترسن اینا، 

در حال حاضر شغل ایده آلی که به نظرم پتانسیل رسیدن بهشو دارم داروسازیه(=...

هم با رشتم جوره هم با سلایق شیمیاییم T-T

 

+این که خودمو چجوری تصور می کنم*-*... 

یه لحظه تصور کنید یه دختر قد کوتاه موچولو پشت میز یه کتابخونه ی کوچولو ولی پر از کتاب نشسته و داره با ماشین تایپ یه چیزایی می نویسه که تا آخر ماه بتونه چاپش کنه*-* بوی کاغذ کاهی و چوب سمباده خورده رو نمی تونید حس کنید؟*-*

یا دومیش، فک کنید دوباره همون دختره ی قد کوتاه موچولو با موهای ژولی پولی توی اتاق شلخته پلختش نشته و دو سه تا قوطی نوشابه خالی اطرافشه و داره پشت تبلتش تند تند نقاشی دیجیتال می کنه*-*... 

یا اصن همون دختره رو تصور کنید که روپوش سفید پوشیده و توی داروخونه ی خودش نشسته و داره از روی نسخه ی بدخط یه دکتری دارو هارو داخل پلاستیک قابل تجزیه می ذاره T-T... 

اصن روحتون ندرخشید؟T-T...

تازه اگه یه روز داروخونه دار بشم اونقدر توش عود روشن می کنم که یه ذره هم بوی الکل و دارو نیادT-T...

 

3. ظاهر و اخلاقت شبیه به کدوم شخصیت انیمیشنیه؟ 

نمی دونم"-"

بذار از خانواده بپرسم...

* 2thousand years later *

مامانم: دختر مهربون تو ممول*-*

داداشم: خواهر مورتی*-*

بابام: پینوکیو*-*

من: بابا شوخی می کنی دیگه؟"-"...

بابام: نه"-" تنها شخصیتایی که من می شناسم پت و مت و پینوکیو و سند باد هستن"-" پت و مت که داداشته، تو هم که اصلا شبیه سند باد نیستی"-" گزینه دیگه ای نموند"-"

من: باشه بازم مرسی"-"...

 

*گشتن به دنبال شیشه ی سیانور*

 

4. سه تا از وسایلی که توی اتاقت هستن و با وجود کهنه یا بدرد نخور بودنشون نگهشون داشتی.

من سلطان دور ننداختن وسایلم*-*

ولی خب مهم تریناش اینان:

1- ساعت دیواری چوبی مامانم که دیگه کار نمی کنه و زدمش به دیوار"-" خوشگله خب... روش پروانه داره*-*

2- راکت پینگ پونگ بابام که اسفنجش تجزیه شده"-"... خیلی ریختشو دوست دارم[":

3- ورق*-* کارت بازی دیگه... اونقدر قدیمی ان که کلا رنگشون رفته. هنوزم با همونا بازی می کنیم[":

 

+جعبه جواهرات مامانم که قفلش شکسته و پولک هاش کنده شدن هم اضافه می کنم/"-"

+همچنین گردنبند مرواریدی مادربزرگم(": یا اون سنگ عیقیقی که بهم داده... یا یه سری مهره که بازم مادربزرگم بهم داده"-"... یا اون هاوَن مرمریه که اونم مادربزرگم داده|:

 

5. اگه زندگیت یه فیلم بود اسمش چی میشد؟ اگه زندگیت یه آهنگ بود سبکش چی بود؟

از پشت صحنه داداشم برای اسم فیلم پیشنهاد داد "زندگی با یک میمون" |: ... البته حق داره، میمونی بیش نیست<:

*الان داره می گه چه خنجری به خودم زدم"-"... عقل نداره کلا|:*

جدی باشیم!

برای فیلم فک کنم "مگنولیا: آسمان ابری" ..."-"

هیچ ایده ای ندارم چرا، تازه داداشم می گه بنویس "مگنولیا: آسمان ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی"..."-"......

خب قشنگه دیگه*-* بهم می آد*-*... یوهـــووو*-*

و در مورد آهنگ هم، اسمش همون مگنولیا باشه*-* و سبکشم... پاپ دیگه D:

 

6. از بین حواس پنجگانت (بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه) کدوم قوی تره؟

بویاییم که اصلا خوب نیست|:

شنواییمم... بد نیست، نه وایسا، مامانم همش کر صدام می کنه|:

چشایی... حالا که فکرشو می کنم اینم نه"-"... مزه ی پرتقال و گریپ فروتو نمی تونم تشخیص بدم"-" همینجوری شده که به جا پرتقال گریپ فروت خوردم همش|: ...

لامسه... معمولیه"-"...

اممم... بیناییم، بیناییم خوبه*-*... در واقع بیناییم بین بقیه بهترینه.

(درسته عینکی ام"-"... ولی عینکم به خاطر ضعف بینایی نیست.)

 

7. یکی از خرابکاری ها یا شیطنت های دوران بچیگت رو بگو.

خب... فک کنم گند زیاد زدم تا حالا...

مثلا... اممم...

کاغذ دیواری خونه ی مادربزرگمو کندم"-"... یه دیوار کامل"-"

رو دیوار خونه ی اون یکی مادربزرگمم با النگو ماشین کشیدم"-" و زیرش نوشتم ماشین سواری ممنوع"-"... تو خونه آخه"-"...

بار ها و بار ها ظرف شکوندم و طوری صحنه سازی کردم که انگار کار من نبوده D: در نود درصد مواقع هم لو نرفتم*-*...

آهان! یه بارم فرش خونمونو سوزوندم XD

یه بارم دختر داییم که تازه به دنیا اومده بود رو له کردم"-"...

بدبخت نوزاد بود، برای اولین بار از بیمارستان آورده بودنش خونه، منم فک کردم پتو عه و با پا رفتم روش"-"...

 

8. اگه قرار بود بچه های بیان بین جمعیت پیدات کنن، چه ویژگی های ظاهری و رفتاری تو رو از بقیه متمایز می کنه بین جمعیت؟

خب!

عینکم برای صورتم بزرگه و دندون نیش سمت راستم کاملا کجه*-*...

همیشه دست چپم ساعت دارم و معمولا به میزان زیادی از بدلیجات استفاده می کنم/"-" ...

و از لحاظ اخلاقی هم...

خب در ابتدا خیلی تو خودمم و یه جوریم که ازم متنفر می شید و نمی خوام با کسی حرف بزنم"-"...

بعدش که فهمیدم خودی هستید (!!!) از لاکم بیرون می آم و جو گیر ترین و جیغ جیغو ترین آدمی می شم که تو زندگیتون دیدید*-*...

از اینایی که سر هر چیز کوچیکی کلی می خندن و کلا الکی خوشن._.

 

9. ویژگی های دوست خیالی ای که دوست داری داشته باشی و بهت آرامش می دن چیه؟

داداشم از پشت صحنه اشاره می کنه: میمون باشه که با هم حال کنید*-*...

 

اهم... ولی جدا من یکی دوتا دوست خیالی دارم، از توضیح بیشتر در موردشون معذورم/"-"

تاحالا به هیچکس در موردشون چیزی نگفتم، حتی اسمشونم نگفتم و الانم قصد ندارم که بگم/"-"

 

10. اگه می تونستی وبت رو به یه مکان تشبیه کنی اون چه جور مکانی می شد؟

یه کاخ مرمری که روی ابراست*-*... (مرمر هاش رنگشون روشن و کرمی طوره*-*)

آسمونش همیشه روشن و پر از ابره، هممم... داخلش تمیزه و همه چی برق می زنه... و یه کتابخونه ی بزرگ و سالن تئاتر داره. و یه سالن مطالعه ی بزرگ و یه اتاق که توش فقط یدونه پیانوی سفید هست*-*...

اطرافش پر از درختاییه که همش شکوفه های صورتی و سفید دارن، هممم... کلی هم حیوون اون اطراف هست*-*... گربه و گوزن و پروانه خیلی پیدا می شه این اطراف T-T

 

11. آخرین نفری که باهاش تماس گرفتی کی بوده و چرا؟

پشتیبان قلمچی"-"

مشخصه دیگه چرا|:

 

12. چند تا پست آمادۀ انتشار داری توی پنلت و قدیمی ترینشون مال چه تاریخیه؟

بذار یه نگاهک بندازم...

5 تا*-*... 

اولیش مال 29 بهمنه.

 

13. چه چیزی رو می خوای برای آیندگان از خودت به جای بزاری؟

یکیش قطعا حشره و سنجاقک های خشک شدم و استخون هام خواهند بود*-*

(منظورم استخون های بدن خودم نیست"-"... من کلی استخون اسب و مار و این چیزا دارم، منظورم اونان*-*)

+کتاب هام و نوشته هام(": ...

و گل های آدنیوم که خشکشون کردم(":

 

14. عروسکی که توی بچگی بیشتر از همه دوستش داشتی؟

البته من همین الانم عاشق عروسکم و شبا بدون دوتا عروسک به خصوص کلا به سختی خوابم می بره و حس می کنم بخشی از وجودم کنارم نیست"-"... (فیلو و فیلچه از پست صحنه دارن دست تکون می دن D:) 

ولی عروسکی که بچگی هام دوسش داشتم یه قورباغه بود که بهش گوبالو می گفتم*-* اونقدر بدبختو کرده بودم تو دهنم که رنگ چشماش رفته|: هنوزم دارمش(":

 

+اگه نمی دونستید من عروسک هم می دوزم(": 

تا الان حدودا 15 تا عروسک دوختم(": به جز یکی همشون نمدی ان. 

بین اونایی که خودم دوختم از همه بیشتر عروسک آلیسا و گای رو دوست دارم، میننه هم خوشگل شد(": ...

و اون یدونه که پارچه ایه عروسک اینوری عه. تو وب میهنم پست گذاشته بودم در موردشون. بعد کنکور قراره در عرصه ی دوختن عروسک خیلی فعال تر باشم، باور کنید(":

 

15. آخرین کتابی که کامل خوندینش (غیر درسی) چی بوده؟ و کِی؟

هممم... بذار تفکر کنم... 

لامصب به خاطر کنکور خیلی فرصت کتاب خوندن پیدا نمی کنم (هلن ساما]": خیلی دلم می خواست توی اون چالش عیدانت شرکت کنم می بینی چه خاکی به سرم شده؟]: هنوز در افسوس غوطه ورم...)

آخرین کتابی که کامل خوندم النور و پارک بود. از هیونگ قرض گرفته بودم D:

حدودا بهمن ماه تمومش کردم^^

 

+راستی همین دیروز موقع برگشتن از کلاس سه تا کتاب جدید خریدم <:

بعد از این که خوندم احتمالا در موردشون پست بذارم D:

 

16. رنگ چشمت چه رنگیه و اگه می تونستی رنگشو انتخاب کنی، چه رنگی رو انتخاب می کردی؟

رنگ چشم خودم سیاهه. چشمامو خیلی دوست دارم<":

رنگ چشم مورد علاقمم سبزه*-*... (چشمای بلو هم سبزن T-T) چشم طوسی هم دوست دارم*-* و عسلی. چشمای مامانم عسلی ان. اینقدر خوشگلن(": ...

ولی خب فک نکنم دلم بخواد خودم چشم رنگی باشم. چشم رنگی به قیافم نمی خوره"-" همون سیاه خوبه D:

گفتم چشمامو خیلی دوست دارمTT

 

17. یه چیز جالب یا بامزه دربارۀ یه فایل یا نرم افزار توی سیستم یا گوشیت بگو؟ 

هیچ چیز جالبی وجود نداره چون برنامه ی خاصی هم وجود نداره XD

هیچگونه بازی و... ندارم حقیقتا"-"... فقط 2048 بازی می کنم. اونم چیز بامزه ای نداره "-" ... 

ولی تو فورتنایت یه اسکین پرنده داریم*-* خیلی پف پفیه T-T... کیوته D:

 

18. وقتی بچه بودی چجور بچه ای بودی؟

خب... کوچولو بودم خیلی، اکثرا هم پیراهن تنم بود. 

عاشق بازی های کانتر و IGI بودم*-*...

همم... همین دیگه. همش هم دنبال جک و جونوور بودم D:

کتابای علمی هم خیلی دوست داشتم*-*

 

19. اولین نفری که توی بیان دنبالت کرده کی بوده؟

نوبادی D:

 

20. یک یا چند جمله به نویسندۀ چالش ها (به سوفیا) بگو!

مرسی بابت چالشا D:

 

 

پی نوشت: تیک عه پیکچرررر*-*

پی نوشت: نیـــــــزیـــــــــو T---T