با این که دیشب به اسرا گفتم بهتره امروز خواب نمونه و زود بیدار شه، خودم خواب موندم|:
من معمولا ساعت 6 از خواب پا میشم، بعضی وقتا که احساس میکنم خسته ام یه کم بیشتر میخوابم ولی دیگه نهایتا ساعت 8 پا میشم|:
و خب امروز دقیقا 45 دیقه خواب موندم...
بگذریم!
با این که دقیقا اون ساعتی که میخواستم بیدار نشدم ولی روز خوبیه، توت فرنگی داریم، چای سبزم هست *-* و تازه صبحونه ی کاملی هم خوردم برخلاف همیشه پس روز خوبیه.
تازه تختمم مرتب کردم امروز!*---*
امتحان شیمی ای که دیروز لغو شد به پنج شنبه موکول شده و خب کل برنامه ی منم برای امروز خوندن شیمی عه. البته یه جلسه ی شیتی با پشتیبان جدیدم دارم که باید برم اونجا و بعدشم که کلاس دارم، هرچند آنلاینه...
عام...
باید بفهمید حرف خاصی برای زدن ندارم ولی دارم سعی میکنم کاری کنم پستم لخت به نظر نیاد، ممنون که درک میکنید|:
راستی!
کامبک توایس رو دیدین؟ *---*
!I wanna have more, more, more, more and more....
خدای من فوق العاده بود، لباساشون... رقصشون... خیلی قشنگ بود یه حالت رنگی رنگی و جادویی و گل گلی داشت که خیلی خوشم اومد،
یه جورایی انگار تم بوهو بود با طرحای شرقی و این چیزا*-*
کلا اگه موزیک ویدیوشو ندیدین حتما ببینین ارزششو داره *-*
و این که... امروز روز دهم شرح حال نویسه((=
سوال امروز زیاد به توضیح نیاز نداره،... ولی منو که میشناسید باید بنالم، خیلی زیادD=
پی نوشت: از اینترنتم فقط یه گیگ مونده پس نمیتونم وارد یوتیوب بشم و این غم انگیزه...
پی نوشت: گلای توی اتاقم پژمرده شدن ولی دلم نمیاد بندازمشون دور....]=....
پی نوشت: آی وانا هو مور مور مور مور مور اند مور...
پی نوشت: دیروز داشتم اعضای لونا رو به صبا معرفی میکردم، من تا این بشرو اوربیت نکنم ول کن نیستم D=
سوال امروز اینه:
×* از ده چیزی که باعث خوشحالی ات می شود فهرستی بنویس. به مناسبت رسیدن به روز دهم، از ده چیزی بنویس که دلیل خوشحالی ات است. تا کنون یک سوم مسیر را طی کرده ای. خب همین میتواند یکی از عنوان های فهرست باشد.
من دلم میخواد از چیزای زیادی الهام بگیرم و سعی کنم به نکته جالب ازش فک کنم که مایه خوشحالیم بشه. چون دوس ندارم یه افسرده ی بدبخت باشم که از همه دوری میکنه. این که درونگرا هستم درسته، درسته دوستای زیادی ندارم و با آدمای جدید نمیتونم خیلی خوب بسازم، ولی به این میگن درونگرایی که فقط یه خصلته و به شخصیتم مربوطه.
میخوام بگم اصلا دلم نمیخواد چیزای کوچیک رو روحیم تاثیر بذاره که افسرده و ناراحت بشم و دلم بخواد از همه فاصله بگیرم! این وضعیت یه چن دفه برام پیش اومده و خب اصلا خوشم نیومده ازش پس سعی میکنم تا میشه از وقوعش جلوگیری کنم.
چون بدم میاد از این که فک کنم بهتره تنهایی غم و غصه هامو بخورم و به هیچکس از ناراحتیام نگم که مبادا کسی بهم بگه که دیوونه شدی؟! درسته که بعضی وقتا به تنهایی احتیاج پیدا میکنیم ولی در حالت کلی آدم یه موجود اجتماعیه و هر چقدرم که درونگرا و خل و چل باشه بازم نیاز داره که از اطرافیانش کمکت بگیره مخصوصا برای بهتر شدن حال روحیش!
برای همین همش سعی میکنم که تو اون حالت مسخره ی افسردگی وارد نشم چون میدونم قراره برم تو لاک خودم و بعدا به خاطر کارایی که تو اون مدت کردم از خودم بدم بیاد|:
کلا نتیجه اخلاقی این که افسرده نباشید و نکات ریز و جذاب را دریابید '-' \
و خب برسیم به اون ده تا چیزی که مایه خوشحالیمن...
1. طلوع آفتاب و هوای خنک...
2. چای '-'... مخصوصا چای سبز '^'...
3. ژورنالم و نقاشی هام و وسایل نقاشی مامانم (((=...
4. مو های تمیز که بوی شامپو میدن *-*
5. داشتن یه برنامه برای فردا (به شرطی که بهش عمل کنم|:)
6. پیانو، هدفونم و آهنگای مورد علاقم...
7. کامبک، استیج و برنامه های لونا *-*
9. ویدیو های ژورنال و نقاشی و روتین یوتیوب
10. لوازم تحریرم '^'...
ده تا تموم شد '-'
ولی خیلی چیز مونده که باید بگم '-'
مثلا تضاد سیرک و تئوری آرگوهیپریون... دوچرخه سواری، دیدن گل های جلوی پنجره مخصوصا اونایی که تازه غنچه هاشون داره باز میشه، عکاسی از هر چیز و ناچیزی که جلو رومه، سرچ کردن برای ایده های جدید تو پینترست، دیدن شکوفه های سفید یا صورتی یه درخت، کتاب هایی که کاغذاشون کاهیه، اومدن فصل جدید یه انیمه که خیلی منتظرشم، دیدن گلتی کرون برای بار ده میلیونم، کلاس زبانم، توت فرنگی و هلو '-'... آزمایشگاه مدرسه قبلیمون *-* و دستگاه سانتریفیوژ... تشریح یه کوفتی توی آزمایشگاه، دانلود یه آهنگی که خیلی وقته دنبالشم، دیدن فیلم های مارول و حرف زدن درباره ی اونا با داداشم، جوراب های رنگی *-*... کتابخونه ی مرکزی که الان بسته بید|:... اون مغازه هه نزدیک مدرسمون که نون فانتزی و دونات میفروشه، حرف زدن با فاضله در مورد جذابیت های میون XD، بدمینتون بازی کردن توی سالن ورزش، دروازه بانی هندبال، کندن ماسک سیاه از رو صورتم *-* درست کردن و بافتن موهای دوستام ^-^ (اسرا و هاله، یادتونه؟ *-*)، دیدن یه کی دراما که خیلی از موضوعش خوشم میاد...
بازم بگم؟ "-"....