میدونم دیر وقته و احتمالا الان دیگه فردا محسوب میشه... ولی به هرحال اومدم!

برای روز هفتم چالش هلن میخوام در مورد انیمه ی "A whisker away" حرف بزنم!... دقیقا نمیدونم به فارسی چی میشه... جایی هم ندیدم... به هرحال! این انیمه اثر جونیچی ساتو و محصول سال 2020 عه! ینی خیلی جدید محسوب میشه دیگه D=

در وهله ی اول باید اشاره کنم که گرافیکش خیلی حرف خاصی برای گفتن نداشت، با این که طراحی هاش خیلی قشنگ بودن و شخصیت هاشم خوشگل طراحی شده بودن، کاملا معمولی بود، فقط رنگ هایی که توش استفاده شده بود خیلی لایت و روشن بودن و همین باعث شد جذبش بشم((= 

در واقع گرافیکش به شدت منو یاد انیمه ی فردایی تازه در دنیای رنگ شده مینداخت((=... حتی به نظرم یویتو و هینوده شباهت های ظاهری زیادی داشتن((=...

اگر انیمه شوجو زیاد دیده باشین، داستان کلی ممکنه یه جورایی به نظرتون کلیشه ای بیاد((= ینی همیشه تو انیمه های شوجو باید یه دختره شخصیت اصلی باشه که نمیتونه احساساتشو بگه"-" و از اونجایی که اینم تقریبا در مورد احساسات دوتا دانش آموز بود، تقریبا همین حس و حال رو داشت، منتها به یه روش متفاوت تر که مطمئنم باعث میشه حوصلتون سر نره (;

 

میو ساساکی دختریه که با نامادری و پدرش زندگی میکنه. نامادریش آدم خیلی خوبیه، ولی میو اصلا نمیتونه با این قضیه کنار بیاد برای همون فک میکنه که برای خانوادش اهمیتی نداره و عشقی از طرف اونا دریافت نمیکنه. یه دفه که با مامان واقعیش به فستیوال تابستونی رفته بود، یه گربه ی خیلی بزرگ رو دید و اون گربه هه به میو یه ماسک داد. از اون به بعد هر وقت میو اون ماسک رو میزد میتونست برای مدت مشخصی تبدیل به گربه بشه! توی همون فستیوال وقتی که برای اولین بار تبدیل به گربه شد، پسری رو دید به اسم کنتو هینوده. اونجا بود که به شدت شیفته ی هینوده شد و از اونجایی که کلا یه مقدار خل و چل تشریف داشت همش توی مدرسه دیوونه بازی در میاورد و سعی میکرد خودشو به هینوده نزدیک کنه ولی خب... هینوده اصلا محل سگم بهش نمیذاشت XD... و میو برای این که توجه هینوده رو جلب کنه، بعد از مدرسه تبدیل به گربه می شد و به کارگاه سفالگری هینوده میرفت چون هینوده عاشق گربه ها بود((= حالا چی میشه اگه میو یهو تصمیم بگیره که برای همیشه تبدیل به گربه بشه تا هینوده دوسش داشته باشه؟...

 

همونطور که گفتم... با این که بخش عاشقانه ی داستان خیلی کلیشه ایه، سایر قسمت ها خیلی جذابه و تازگی داره و این باعث میشه خیلی ازش خوشم بیاد((=

حقیقتا من عاشق میو ام XDDD ینی رسما دیوونه ی به تمام معناست... یه اختراعی داره به اسم "هینوده سانرایز جامپ!" توضیحش سخته... نمیدونم چجوری بگم ولی در همین حد بدونین که یه نوع خاصی از پرشه XDDD 

یه جورایی دیوونه بازیاش منو یاد انیمه ی عشق، چونیبیو و دیگر توهمات! مینداخت XDD من و هاله هم یه زمانی همینجوری بودیم، تا جایی که حتی یه بار یکی از بچه ها فکر میکرد که ما پشت دیوار مدرسه دنبال یه غول میگردیم XDDD ولی درواقع ما تو چاه توالت دنبال کروکودیل میگشتیم D"=...

 

دنیا پر از چیزاییه که ازشون بیزارم و لازمشون ندارم. ولی اگه وقتی پامو از اینجا میذارم بیرون هیچی اونجا نباشه،... همچین چیزی نمیخوام.

 

من در قلبم رو به روی همه بسته بودم. کائورو سان، بابام، مامانم... میگفتم هیچکدومشونو لازم ندارم و مثل مترسکن و تو زندگیم هیچ نقشی ندارن. ولی الان میبینم که اشتباه میکردم. 

 

شاید خودت خبر نداشته باشی، ولی خیلیا هستن که بهت اهمیت میدن!

 

خب میدونین چیه... داستانش با یه عاشقانه ی -تا حدودی- احمقانه شروع شد. و انتظار داشتم همینجوری هم تموم شه. ولی کلا چیزی که در موردش توجهمو جلب کرد... این بود که اصرار داشت هرچقدرم که  آدم مزخرفی باشی کسایی هستن که دوست داشته باشن((= میدونم شاید به نظر یه مفهوم ساده و واضح بیاد، ولی به شخصه خیلی وقتا این حسو پیدا میکنم که برای کسی مهم نیستم((=... و دفعاتی هم که این حس بهم دست میده کم نبوده و نیست... تا جایی که یادمه چن وقت پیش از ته دلم آرزو کردم که تو زندگی بعدیم یه عروس دریایی باشم...((=... یا یه حلزون دریایی... 

شاید این مورد به نظرتون خنده دار بیاد... شایدم واقعا خنده دار باشه... ولی همیشه فک میکردم آدم بودن چقدر سخته. واسه همون شاید بعضی وقتا آرزو میکنم که ای کاش آدم نبودم. نمیدونم شما هم تاحالا این حسو داشتین یا نه... ولی اینجا به وضوح نشون داده بود که نمیتونی با تبدیل شدن به یه گربه از مشکلاتت فرار کنی...

کلا میخوام بگم... خیلی الهام بخش بود برام! خوشحالم از این که دیدمش، و به شدت هم پیشنهادش میکنم... آهنگشم که هیچی... خیلی قشنگه(("=

 

پی نوشت: آخ که من چقدر عاشق یوری ام... ینی نمونه ی یه دوست بارزه... اصن عالیه XD مخصوصا وقتایی که از دست میو کلافه میشه D:

پی نوشت: میبخشین که کامنتاتونو جواب ندادم و به وباتون سر نزدم... واقعا ببخشید!!!((= یه مقدار خسته ام... فردا حتما ردیفش میکنم!