~ Cotton cloud ~

هلیاااا فرار کنننXDیا حسینننXD

نم دونی چراع ؟؟ :||

چون سال ۲۰۲۰ را در تاریخ به عنوان مذخرف ترین سال مقام اولو میگیرهههه ... به همین جهت کلا اسمشم نیاریم بهتره !! 

امسال با اینکه دوتا بیست پشت سر هم داره اصلا نمره اش بیست نیست !

تامام با منم که سنپایتم  بحث نکن فاز امیدبه زندگی هم برمدار که کتک میخوری به ولا XDD

منم مثل توام روزا درس خوندم میاد و هرچی خوندم خوندم و ناز شصتم ساعت ۷ صبح تا ۲ درس میخونم بسه دیگع :/// ادم باید از تابستونش هم قدری لذت ببره (¬_¬)ﾉشبا انگار اصلا حواس ندارم یعنی حتی کتابم بگیرم دستم توی یک دنیای موازی دیگه ام که گربه ها صورتی ان و چمن ها ابی(｡･ω･｡) ... ادم هم مکانیکی و منم خشتک تک تکشونو میکشم رو سرشون ┐(￣ヮ￣)┌

امرزو رفتم کلاس جاوید😁

خیلی طولانیه نمیتونم اینجا بتایپم ×-×

ولی امروز صب یه اتفاق باحال افتاد

امروز صبح که بیدار شدم دیدم ساعت هشت و نیمه و منم نه کلاس دارم...خلاصه با آه و ناله فراوان پاشدم نشستم رو تخت و بعد...

بههه لهههه

ساعت هفت و نیمه😄

پس گرفتم خوابیدم که کمبود خواب نداشته باشم سر کلاس 

حالا خواب چی دیدم😶

دیدم تو مدرسم ( و قبل مدرسه هم دوتا کلاس رفتم'-'آخه امروز دوتا کلاس دارم😂) و سلامت داریم#---#

بعد معلممونم شبیه مخنفی کوچیک بود...و هی ماهم میگفتیم خانوم تورو خدا امروز خسته ایم نپرسین و فلان'-'

بعد انگار تو کلاس اونقد خسته بودم دیگه نفهمیدم بقیشو و فکنم گرفتم خوابیدم'-' ( چه خواب تو خوابی شد._. )

خلاصه زنگ بعد ب هوش اومدم و دیدم....

عربی داریم😶

بعد مخنفی نشسته بود و طبق معمول میگف که خانومم شما ادامه بده و اینا....و رسید ب من... منم که خستهههT__T

و اینورم تو و بستی هی بهش میگفتین که خانوم امروز قبل مدرسه دوتا کلاس داشت خستس داره میمیره نگا کنین حتی نمیتونه سرپا وایسته و حرف بزنه

بعدشم زنگ زدیم بابام بیاد دنبالم ( از بس خسته بودم شما رفتین زنگ زدین😂😂)

هامین

بای

بیچاره هلیا XDDD دلم براش می سوزه تو هم حالا یه رحمی بهش بکن XD 

مائو باورت نمیشه چیکار کردم حالا شاید بعدا برات تعریف کنم اصلا خیلی کار خجالت اوریه وللش |"=