http://s12.picofile.com/file/8400637584/8296cf8c902a24035afe240e7bcc1c77.jpg

درسته که دیروز قول دادم که کاملا قراره آدم شم ولی نشدم|:

ولی خب حداقل رضایت بخش تر از روز های قبلش بود... و خب امروزم میخوام یه قدم فراتر بذارم"-"

البته چاره ای هم  ندارم چون کلاس دارم و جلسه ی قبلم به خاطر امتحانم غیبت داشتم در نتیجه درس اون جلسه رو خودم باید بخونم"-" 

دیروز با هلیا یع ویدیوکال گرفتمD=...

از اونجایی که قرار بود بره خونه ی نمیدونم کی|: و جمع همه جمع بود و حای منم خیلی خالی بود تصمیم گرفتیم کاری کنیم که حضور منم حس بشه XD

فک کنین من دیروز ناهار هم نخورده بودم حتی|:

بعد این بیلیاقتا داشتن سیب زمینی سرخ میکردن جلو چشم من |":

وسطاشم که شارژ موبایلش گویا داشت تموم میشد مجبور شدیم خدافظی کنیم، منم خواستم یه ذره فاز بدم ورداشتم تونر ریختم رو صورتم که رفت تو دهنم|:

هیچوقت تونر نخورید|:

حتی به عنوان اشک مصنوعی ازش استفاده نکنید حتی اگه هیچ امکانات دیگه ای نداشته باشید|:

خلاصه این که بعله... حدودا نیم ساعت بعدشم با هاله نزدیک دو ساعت در مورد آرگوهیپریون حرف زدیم D=... با این که داستان از شدت حفره مندی شبیه آبکشه"-"...

ولی بازم خیلی خوب داره پیش میرهD=...

امیدورام بتونیم تا آخر تابستون تمومش کنیم... ((=

خاب... روز بیست و نهم(("=...

 

 

پ.ن: خدا لعنتت نکنه آیلی|: این Slow motion لوهان چی بود انداختی به جون من؟|: آسایش ندارم اصلا.... 

پ.ن: اگه یه وقت خواستید اشک مصنوعی درست کنید و هیچی دم دست نداشتید از تف آب دهنتون استاده کنین"-"

 

 

 

 

سوال امروز اینه:

×*درباره ی یکی از پیغام های محبت آمیزی که دریافت کرده ای بنویس. ایمیل. پیغام های موبایل و شبکه های اجتماعی ات را نگاه کن و تعریف یا تمجید دلگرم کننده ای را پیدا کن. از خواندش چه احساسی داشتی یا داری؟ همچنین اگر دوست داری میتوانی پیغامی مشابه فرستنده ی آن بنویسی.

اهم... خیلی خوب((=...

از اونجایی که آدمایی که بهم لطف دارن و شرمندم مینماین زیاد هستن... نمد چی بگم در جواب این((=...

شایدم به خاطر اینه که اکثرا حرفای محبت آمیزی که باعث میشن حس خوبی داشته باشم رو تو مجازی میشنوم. راستش نمیدونم حکمش چیه، ولی تو واقعیت اونقدر آدم مزخرفی هستم که جز دوستام و یکی دونفر دیگه کلا بقیه اونقدر به خودشون زحمت نمیدن که بیان به من حرفای قشنگ قشنگ بزنن|: 

حالا این یکی دو سال اخیر بهتر شده، ولی قبلش کلا به پشم کسی نبودم|:

بگذریم...

چیزای زیادی بودن که باعث میشن حس خوبی داشته باشم((=...

یکیش مربوط میشه به روز تولد اسرا که غافلگیرش کردیم و رفتیم دم خونشون و اونم بعدش برامون یه پیام نوشت که این بهترین تولد عمرش بوده و بعدشم ازم به عنوان آشغال یاد کرده و تشکر نموده بودD=...

یکی دیگش مال وقتی بود که همینجا یه سریاتون میومدین و بهم میگفتین من سخت کوشم و برام آرزوی سعادتمندی میکردین"^" واااو... *ملتینگ*

یا مثلا یکی دیگشم مال وقتیه که با هلیا عر میزدیم بابت این که چقدر اسکل تشریف داریم و نمیریم به درس و زندگیمون برسیم، و اون همیشه بهم امیدواری میداد که همینجوریشم من از خیلیا جلوعم و اینا(("=...

یکی دیگشم مربوط میشه به وقتایی که بلو تو کوئسشن باکس هایی که میذاشت جوابمو میدادT-T...

هرچند که چیز خاصی نمینوشتم و اونم جواب خاصی نمیداد|:...

یکی دیگه برمیگرده به وقتی که اسرا خیلی بهم گیر داد و مجبور شدم یه سری مشکلاتو براش باز بنمایم و آخر سر هم کلی حرفای خافان زد T-T... اسکرین شات گرفتم از اون پیاما هنوزم دارمشون|:

و یه بار دیگه هم مال اون وقتیه که نزدیک دو هفته کلا سمت هیچکس نرفته بودم و هاله تو تلگرام کلی چیز برام نوشته بود... با این که یه هفته بعد از این که ارسال شدن دیدمشون ولی بازم... امید بخش بودنD'=...

هق*...

خلاصه... نمیدونم کسایی که حرفای امید بخش میزنن اطرافم زیادن و با منظور خاصی اینارو میگن، یا این که من اینجوری ازشون برداشت میکنم... میخوام بگم... یه پیام کوچولو در حد یه جمله هم میتونه روز یه آدمو بسازهD"=...

 

پی نوشت: احساس میکنم خیلی چیزای دیگه بودن که ننوشتم... 

پی نوشت: میخوام از پنکه پارس خزرم رونمایی کنم D=

 

http://s12.picofile.com/file/8400638026/IMG_3491.png