---
خبD': ... منم بالاخره نوشتمش، خیلی چالش کیوتی بود، ممنونم از استلا که دعوتم کرد، و اینجایی که چالش ازش شروع شده^^
و خیلی نوشتنشو به تاخیر انداختم، و پستهای یه سریاتون که نوشته بودید رو دیدم و قلبم ذوب شد جدی، خیلی قشنگ بودنTT
پینوشت: به صورت تئوری، ایدههای زیادی برای نوشتن دارم ولی توی مغرم نگهشون میدارم و اجازه میدم در ناتوانترین حالت ممکن وول بخورن ولی نمینویسمشون چون مریضم- (و هوا خیلی بده وای خدا، کی میخواد خنک شهTT)... و جدی فکر نمیکردم یه روز به درجهای برسم که کل روز غر بزنم و چرت و پرت بگم ولی چیزی که به وضوح تو ذهنمه رو انجام ندم. چه مرگمه-
پینوشت: نمیدونم چی بگم، ولی خوشحالم که وبلاگ مینویسم. شاید اون روزی که به عنوان یه کودک جاهل و نادانِ یازده ساله "چگونه وبلاگ بسازیم؟" رو گوگل کردم، هیچ ایدهای نداشتم که خود هیجده سالم قراره ازم تشکر کنهTT