2- ده تا از عادت های خوبی که به نظرتان لازم است در سال اینده درون خودتان تقویت کنید را بنویسید. چه چیزی باعث شد امسال نتوانید آنها را داشته باشید؟ چگونه میتوانید آن علتها را از بین ببرید؟
ده تا...
اول: هر روز کتاب خوندن.
- چون تنبلی کردم. و یه سری کتاب هم که برداشتم بخونم یه مقدار خشک و نچسب بودن رغبت نکردم ادامه بدمشون حقیقتا._. ...
- به نظرم روزی یه صفحه هم بخونم بهتر از اینه که کلا نخونم، پس فقط کافیه تو برنامه روزانم بگنجونمش.
دوم: سحر خیز بودن.
- تقریبا تا آبان ماه سحر خیز بودم و بین 6 تا 8 صبح بیدار میشدم. ولی بعدش به دلایل شخصی گند خورد توش و دیگه سعی نکردم به روال قبلم برگردم...
- هر روز کافیه نیم ساعت زودتر بیدار شم، برای قبل از ظهرم کارهای مهم و اساسی رو قرار بدم که مجبور باشم برای انجام دادنشون بیدار شم._. میخوام مثل قبل از 6 بیدار شمT-T
سوم: نماز خوندن.
- بیشتر وقتا یادم میره. اینطوری نیست که کلا نخونما. ولی خب کاهلی میکنم...
- یا باید آلارم بذارم، یا به کسی بگم یادم بندازه، یا همون اول وقت بخونم تموم شه بره._. ...
چهارم: نوشتن ژورنال.
- حقیقتا برای آدمی که اهل عمل کردن به برنامههاشه خیلی پیشنهاد خوبیه. من ژونال رو از آبان ماه شروع کردم و تا اواسط بهمن ادامه دادم. بعدش اینقدر سرم با امتحانات شلوغ شد که بیخیالش شدم._. اسفند ماه هم که استراحت دادم به خودم.
- مشکل خاصی وجود نداره. فقط شبا قبل خواب باید کارای اون روز رو تیک بزنم و کارای فردا رو بنویسمTT
پنجم: به موقع و کامل درس خوندن.
- انصافا تنبلی زیاد کردم. و به جز دو ماه اول که جو گیر بودم دیگه کلا درس نخوندم و سر امتحانات دهنم سرویس گشت._. ولی بعد از این باید درست حسابی بخونم... درسای ترمهای جدید خیلی سختننننT-T
- راه حل؟ راه حل خاصی نداره. فقط کافیه عین آدم جزوه بنویسمTT
ششم: تعامل.
- بله عزیزان من. ترم دوم شروع شده بعد من هنوز به نصف بیشتر همکلاسیهام حتی سلام هم ندادم._. به جز هم اتاقیهام، بقیه رو وقتی میدیدم فرار کرده و در نقطهی نامعلومی محو میشدم._. پسر دخترم نداره._. واقعا توی برقراری ارتباط با بقیه خیلی خیلی ضعیفمTT
- راه حل... راه حلی سراغ ندارم خودم. وقتی باید با آدم جدیدی ارتباط بگیرم و بعد از ارتباطو ادامه بدم اصلا لال میشم کامل. و این بده._. شما راه حلی دارین؟TT
هفتم: مدیریت مالی.
- فقط یه ماه خرجم به عهدهی خودم بود و از یه جا به بعد اصلا نفهمیدم این پولا خرج چی شدن._.
- حتما باید بنویسم هر روز چی خرج کردم و چی خریدم. و از خریدای غیر ضروری هم به شدت خودداری بنمایم/._.
هشتم: نوشتن.
- شاید احساس ضعف؟ چیزهای زیادی تو ذهنم هست که میخوام بنویسمشون ولی انسجام ندارن. و همینجوری جسته و گریخته این ور اون ور نوشتمشون. بعضیاشون میتونن ایدههای خوبی باشن.
- نباید از این که نوشتههام به دردنخورن بترسمTT اصلا باشن. که چی؟TT تازه بعدا هر وقت که دلم خواست میتونم اصلاحشون کنم... حیح.
نهم: عدم لجبازی.
- من واقعا از تغییر کردن بدم میاد. در صورتی که خیلی وقتا یه سری تغییرات به نفعم بودن و حالمو بهتر کردن.
- بچ فقط کافیه چیزای غلط رو از زندگیم و رفتارهام حذف کنم. قرار نیست همه چی ایدهآل باشه.
دهم: ورزش (؟!)
- من از ورزش کردن متنفرم. دلیلشم اینه که عرق میکنم. و از عرق کردن هم متنفرمممم.
- انتظار زیادی از خودم ندارم. تابستون میخوام هر هفته برم دوچرخه سواری... و روزای دیگه رو واقعا هیچ ایدهای ندارم. چون میدونم قرار نیست انجام بدم:/
3- سه چیز که به نظرتان لازم است در سال آینده به خوبی یاد بگیرید؟
- یه سری مهارت، مثل همونایی که تو پست قبلی گفتم.
- زبان((""": ... (شاید یه زبان جدید رو شروع کردم...)
- یه سری مهارتهای اجتماعی. (از جمله سلام کردن به همکلاسیهای جدید:/)
4- فکر میکنید در سال آینده باید از چه چیزها و چه کسانی دور بمانید؟ چرا؟
دو سال اخیر به اندازهای تجربههای فاکی بغضناک داشتم که بتونم کامل به این سوال جواب بدم._.
1. آدمای بیثبات، اونایی که تکلیفشون با خودشون مشخص نیست یا "خود کنترلی" ندارن. من شخصا مودیام. و تا یه حدی تردید داشتن و دمدمی مزاج بودن واقعا مشکل نداره. ولی بیشتر از اون حد نه... واقعا تحمل ندارم.
2. آدمایی که ازت انتظارات نجومی بیپایان دارن و حتی کارایی که کردی رو نمیبینن.
3. آدمایی که بهت دروغ میگن. حتی اگه خیلی دوسش داشته باشی و برات عزیز باشه...
4. اونایی که آدم حسابت نمیکنن. اهمیت یا ارزش قائل نیستن برات و سعی نمیکنن درکت کنن.
5. آدمایی که مسخرهـت میکنن و باعث میشن احساس بدی به خودت داشته باشی و فکر کنی توی این دنیا تنهاترینی.
6. آدمایی که شخصیت کنترلگر دارن. تو تک تک امورات زندگیت سرک میکشن و در مورد هر چیز و ناچیزی نظر میدن و عملا به "حریم شخصی" اعتقاد ندارن.
پینوشت: ساعت دو و نیمه._. ... چرا تا الان بیدارم؟
پینوشت: فردا قراره هیونگ و کیدو رو ببینم<":
پینوشت: روی میز و یکی از قفسههامو یه مقدار تغییر دادم. یادمه مینوری توی یکی از ویدیوهاش (که کل دکور اتاقش رو تغییر میداد) گفتش که ترجیح میده تند تند دکور عوض کنه چون هم سرگرمش میکنه و هم باعث میشه همیشه حس تازگی داشته باشه. و منم سعی کردم امتحان کنم... و راست میگه. حس تازگی میده با این که همون وسیلههارو فقط یه مدل دیگه چیدم._.