1. اگر در گذشته وبلاگ داشته‌اید محتوای وبلاگ شما در چه مورد بوده؟

چرا وبلاگتان را رها کردید؟ 

بار اولی که وبلاگ درست کردم تقریبا دوازده سالم بود. و خب چیز خاصی نمی‌ذاشتم توش. بیشتر داستان و خاطره و چیزایی در مورد کارتون‌هایی که دوست داشتم و امثال این‌ها. و در کل از روزی که وبلاگ نویسی رو شروع کردم یادم نمی‌آد ولش کرده باشم یا تصمیم گرفته باشم دیگه وبلاگ ننویسم چون تقریبا یه بخشی از من شده.

وبلاگی که الان دارم سومین وبلاگمه. وبلاگ اولم رو به خاطر مشکلی که با سرویسش داشتم ول کردم، دومی هم توی میهن بلاگ بود که خدابیامرز شد و این سومیه...


2. اگر در حال حاضر وبلاگ دارید درباره چه می‌نویسید؟

محتوای آن چیست؟ 

روزمرگی.

من آدم درونگرایی هستم و برقراری ارتباطم خیلی ضعیفه. و وقتی که وبلاگ نویسی رو شروع کردم بیشتر هدفم این بود که آدمایی رو پیدا کنم که شبیهم باشن و بتونم باهاشون حرف بزنم. چون توی واقعیت نمی‌تونستم.

به علاوه فکر می‌کنم نوشتن در مورد خودت، احساساتت و خاطرات و اتفاقای روزت باعث می‌شه بیشتر به جزئیات دقت کنی و گاهی چیز هایی رو متوجه بشی که تاحالا متوجهشون نبودی، پس یه جورایی برام کاربرد خودشناسی هم داره...


3. بیشتر چه نوع وبلاگ‌هایی را دنبال می‌کنید یا دنبال می‌کرده‌اید؟

تو سوال قبلی هم گفتم برای برقراری ارتباط و نوشتن در مورد روزمرگی‌هام هنوز وبلاگ می‌نویسم. و وبلاگ‌هایی هم که دنبال می‌کنم عموما چنین متحوایی دارن. و به نظرم یه جورایی شگفت انگیزه که فقط از طریق یه صفحه می‌تونم بفهمم یه نفر توی اون سر کشور برای ناهار چی‌ خورده یا آخرین کتابی که خونده چی بوده.

شاید به نظر خیلیا بی اهمیت بیاد. ولی من فکر می‌کنم خوندن خاطرات آدمایی که فقط از طریق چندتا نوشته می‌شناسمشون مثل دیدن یه فیلم می‌مونه که از روی واقعیت ساخته شده.


4. انگیزه و دلیل شما برای وبلاگ‌نویسی چه بوده است؟

تعامل و نوشتن افکارم. آره.


5. چه چیزی در وبلاگ‌نویسی شما را ناراحت کرده است؟

چه چیزی در وبلاگ‌نویسی برای شما خوشحال کننده بوده است؟

معمولا در مورد وبلاگ نویس‌ها چیز ناراحت کننده ای برام وجود نداشته و خیلی به ندرت پیش اومده که از دست کسی اینجا ناراحت بشم. چون فکر می‌کنم فرهنگ این که "اگه از کسی و رفتار هاش خوشت نمی‌آد، فقط کافیه بدون توهین راهتو کج کنی و بری سراغ افرادی که باهاشون موافقی" خیلی خوب توی بیان جا افتاده. تا جایی که من دیدم وبلاگ نویس‌ها معمولا با هم درگیر نمی‌شن.

و در مورد چیز های خوشحال کننده!

چیز های زیادی وجود داره که باعث خوشحالیم شده. یکی از مهم‌ترین هاش این بوده که به خیلی از حرف‌هایی که اینجا می‌زنم اهمیت داده می‌شه. فکر نکنم کسی از تحسین شدن بدش بیاد.

اهم، خیلی خب D":

مطمئن نیستم که باید اینو پست می‌کردم یا توی بخش کامنت‌ها می‌فرستادم، ولی فکر کردم اینطوری سوال‌ها بیشتر دیده می‌شن و این می‌تونه مفید باشه. سوال‌ها از اینجا اومدن.

شما هم جواب بدینD":