دیروز داشتم به این فکر می‌کردم که یه جورایی از این که برای ایگو فقط بیام دوتا عکس بذارم اصلا حس خوبی ندارم."-"

یه جورایی پست‌های بدون نوشته یه جورایی حس ندارن انگار، خلاصه رو مخم بود.

برای همون یه چالش 30 روزه شروع کردم همزمان باهاش. با هم جلو ببرمشون D": ...

این همون چالشه.

(هیسس! صداشو در نیارین، می‌دونم مال نوامبر 2016 عه، مهم سوالاشنD":)

اگه کسی خوشش اومد شرکت کنه^^

 

+البته الان ایگو 2 روز جلوتره"-"... حتما هم می‌دونید که اصلا به قیافم نمی‌خوره همچین چیزی مهم باشه برام اصن"-"

 

1. اتفاق مهم ماه قبل چی بود؟

خب...

طی شهریور اتفاق های زیادی افتاد، در واقع اگه بخوام با جزئیات در موردش حرف بزنم یه طومار می‌شه. ولی خب، در مقابل یه سری ماجرا هایی که پیش اومد، واکنش‌هایی نشون دادم که از خودم انتظار نداشتم و حقیقتش الان که بهش فکر می‌کنم می‌بینم واقعا باید بالغانه‌تر رفتار می‌کردم و تو یه موقعیت‌هایی اینقدر احمق نمی‌بودم. ولی در هر صورت، به نظرم باید از جنبه‌ی مثبت به اون ماجرا نگاه کنم... چون یه جورایی الان بهتر می‌دونم باید تمرکزمو روی چه چیزا و چه کسایی توی زندگیم بذارم.

دوم این که اول شهریور یه گلدوزی طاقت‌فرسا رو شروع کردم. واقعا دوختنش خیلی زمان می‌بره. و هنوز هم تموم نشده. (البته دروغ چرا، تنبلی هم کردم کلی، تاحالا می‌تونست تموم شده باشه که نشد3/>)

سوم این که... در تمام مدتی که کلاس زبان می‌رفتم با معلم و کتابی که تدریس می‌کرد پیش می‌رفتم. ولی ماه اخیر دوتا کتاب دیگه رو شروع کردم و به تنهایی دارم می‌خونمشون. و یه جورایی خودآموز زبان یاد گرفتن خیلی جالبه D": حس خوبی بهم می‌ده. و یادم می‌ندازه که چقدر دلم برای بی‌دغدغه و استرس درس خوندن تنگ شده(":

برای شهریور برنامه داشتم یه کار دیگه هم انجام بدم... که هنوز هم شروعش نکردم. با این که تقریبا 2 هفته هم از مهر گذشته:|...

در واقع بیشتر شهریور به بطالت و وقت کشی گذشت. و نباید بذارم مهر هم اینطوری بشه(":

 

+

ایگوی امروز ^-^...