اهم اهم!

چند وقت پیش به علت حضور فرخنده ی مهمون های گرامیمون از تهران برای بار هزارم رفتیم مشکین شهر و خب... وقتی این پست کاپ کیک رو دیدم تصمیم گرفتم منم یه پست در موردش بذارم D:

(اگه تاحالا نمی دونستید، من تو اردبیل زندگی می کنم، مشکین شهر یکی از شهرستان های اردبیله که حدودا 45 دیقه با خود اردبیل فاصله داره. می شه گفت یه شهر کوهپایه ایه که نزدیک کوه سبلانه. خود کوه سبلان آتشفشان نیمه فعال محسوب می شه و برای همین اردبیل جز مناطق زلزله خیز ایران به حساب می آد (;

خب!

چیزی که می خوام در موردش حرف بزنم، روستا/شهر باستانی شَهَر یِئری هست که توی حاشیه ی مشکین شهر نزدیک کوه قرار داره. این شهر در زمان های باستانی و اینا، جز مناطق بسیار پیشرفته محسوب می شده و خیلی جای خوبی بوده. بعدش طی یه سری اتفاقاتی از جمله آتش سوزی و اینا مخروبه می شه و مردم ترکش می کنن و کلا فراموش می شه تا این که قرن ها بعد مشکین شهر بنیان گذاری می شه اونجا. 

حالا چرا بهش شَهَر یِئری می گن؟ شَهَر یئری یعنی محل شهر! ینی جای شهر، جایی که توش شهری وجود داره. همونطور که گفتم قدیما اونجا خیلی پیشرفته محسوب می شده اسمشم از همون موقع مونده دیگه.

 

 

چیزی که الان شما از این شهر باستانی خفن می تونین ببینین یه مشت مجسمست فقط. تا مدت ها فقط روستایی های اون اطراف از وجود چنین آثار تاریخی ای خبر داشتن و چون ارزشش رو نمی دونستن خیلی از همون مجسمه ها رو به خارجی ها فروختن|: 

(چون تقریبا نزدیک مرزه و اینا...)

خلاصه، بعد ها که باستان شناسای ایرانی اومدن کشف کردن این مجسمه هارو، خیلی منت گذاشتن گردنمون و همه ی این مجسمه هارو جمع آوری کردن و یه گوشه گذاشتن و بالاشون یه سقف فلزی نصب کردن که باد و بارون بهشون نخوره تا از اینی که هستن هم داغون تر شن|: 

+این سه تا شبیه من و هیونگ و کیدو نیستن؟ XDDD

 

 

(مجسمه هایی که می بینین ارزششون خیلی زیاده! مربوط می شن به دوران قبل از هخامنشیان ینی حدود 8 هزار سال قبل از میلاد مسیح! حدودا دوره ی عهد آهن و مس! پس فکر کنین چقدر قدمت دارن و چقدر مهم هستن و ما چجوری داریم ازشون محافظت می کنیم|: طبق تحقیقاتی که سال 1381 انجام شده معلوم شده که هشتاد درصد این مجموعه کلا از بین رفته|: جالب تر این که اون منطقه محل چرای گاو و گوسفند روستایی هاست، ینی فکر کنین آثار باستانیمون الان بین چمن های خورده شده توسط گاو گوسفند و پشکل ها دارن به سر می برن -_-)

 

 

برخلاف تصور خیلیا که می گن این مجسمه ها دهن ندارن، بینشون مجسمه ای هست که دهن داشته باشه ولی تعدادشون خیلی کمه^^

در ادامه؛ طبق گفته ی محلی های اون اطراف دلیل این که این مجسمه هارو ساختن این بوده که روح رفتگانشون در آرامش باشه. ینی وقتی اون زمان کسی می مرده براش یدونه مجسمه می ساختن که روحش در آرامش باشه. یا راحت بره اون دنیا یا یه همچین چیزی. انگار فکر می کردن اگه براش مجسمه درست نکنن روحش کاملا جدا نمی شه از این دنیا...

 

 

پی نوشت: هرچند گفته می شه که در همون زمان باستان اینجا یه قلعه ای هم وجود داشته، ولی به طور تمام و کمال آتیش گرفته و نابود شده"-" (نه نترسید، در همون زمان باستان خراب شده|:) و الانم هیچ اثری ازش نیست فقط یه سری نشانه هایی پیدا شده که می گه یه زمان یه قلعه اینجا بوده دیگه... همین/^-^

+این گلسنگ ها زیادی خوشگل نیستن؟ T-T به قول مامانم عین تابلوی نقاشی می مونن... (هیچ فیلتری روی عکسا نیست...)

 

 

همین دیگه*-*

+ماشالا اصلا پرنده پر نمی زدD:

+این کتونی های تاریخیم تو تمامی عکسایی که تا حالا از خودم گذاشتم خودنمایی می کنن XD...