ساخت کد موزیک

 

*این وب قرار بود وب روزانه نویسی باشه، نه چالش نویسی|:*

 

ینی هرچی بیشتر می گذره خواب هایی که می بینم عجق وجق تر و درب و داغون تر می شن... چیز زیادی معمولا ازشون یادم نمی مونه ولی انگار یه حس عجیب غریبی پیدا می کنم به هرچیزی که یه زمان تو خوابم دیدم|:... 

حالا این نکته که ساعت خوابم به اندازه ی یه نوزاد هفت ماهست هم قابل چشم پوشی نیست"-"... چطور می تونم این همه بخوابم خدایا...

 

چالش سوم سوفیه!

از این چالشا خوشم می آد، حس می کنم یکی داره باهام مصاحبه می کنه"-"...

سلبریتی کی بودم"-"

 

پی نوشت: هیونگ]:

پی نوشت: هیونگ گفت تصمیم داره بره کتابخونه روزایی که کلاس نداره... و من نمی تونم برم چون می دونم کتابخونه حس و حال قدیما رو نداره]:

پی نوشت: یکی از بزرگترین حسرت هام در حال حاضر برای پایان سال اینه که دیگه نمی تونم از اون تقویمی که سنتاکو برای تولدم فرستاده بود استفاده کنم((": ... سر هر ماه کلی توش چیز میز می نوشتم و صفحه پر از فلش و نوشته و خط خطی می شد((":... 

 

بعدا نوشت: آهنگی که گذاشتم اندینگ یکی از سریال های چینی مورد علاقمه (":

خیلی چیز شاخ و خفنی نیست که بگم حتما برین نگاهش کنین، ولی خیلی حس خوبی بهم می ده مخصوصا فصل دومش^^ 

هرچند هنوز تمومش نکردم D":

 

 

1. خودت رو از لحاظ چهره و ظاهر توصیف کن.

مو های صاف و کوتاه که یه روزی قرمز بودن(|:) چتری، کک مکی، دندون نیش کج، عینک، قدِ کوتاه T-T... 

هممم تیپ مشخصی هم ندارم"-"... فقط همیشه جوراب پامه. و کلکسیون کلاه دارم"-"... کلاه زمستونی D:

ولی یه بار یکی از همکلاسی هام گفت استایلم خاصه و منم کلی سافت شدمT-T

 

2. تا حالا کسی رو توی بیان آنفالو یا پستی رو دیس لایک کردی؟ 

آره بابا.

تازه بلاک هم کردم D:

 

3. معنی اسمت چیه؟ 

اسم واقعیم آواست، که به معنی صدای گوش نوازه که بیشتر توسط آلات موسیقی ایجاد می شه D:

ریشه ی فارسی داره و قدیما به معنی شهرت بوده، همین آوازه که می گن الانD: ...

مگلونیا هم از همون مگنولیا اومده که اسم یه نوع گله. خیلی خوشگله T-T

مائو هم یه اسم چینیه که وارد ژاپنی شده و فک کنم تو یه افسانه ی ژاپنی اسم یه شیطان بوده|:

 

4. از بین مزه ها کدومی؟ (تند یا شیرین یا تلخ و ترش) 

شیرین... احتمالا D: 

 

5. اغلب به خاطر چی وب های دیگه رو دنبال می کنی؟ 

کسایی که از قبل می شناسمشون یا محتوای وبشون شبیه خودمه D:

 

6. چند تا از عادت های روزانت که پیش افتاده ان رو بگو.

1- خوردن چایی به میزان بسیار زیاد"-"

2- استفاده از کرم و آبرسان و مسواک زدن بیشتر از 2 وعده در طول روز"-"

3- هممم آهنگ گوش دادن؟ وقتی هوا تاریک می شه.

 

7. اگه معلم یا استاد می شدی کدوم درس رو برای تدریس انتخاب می کردی و معلمش می شدی؟ چرا؟ 

هممم شاید شیمی؟ D:

در کل از معلم بودن و استاد بودن خوشم نمی آد، باید با یه عالمه آدم سر و کله بزنم و مجبورشون کنم بفهمن|: 

اعصاب آهنین می خواد که من ندارم -.-

 

8. چه رنگی روحت رو توصیف می کنه؟ 

خاکستری روشن^-^

 

9. چه چیزهایی تو بیان خوشحال و ناراحتت کرده؟ 

اینجا برای چیزای زیادی خوشحال می شم، و واقعا هم تا حالا کامنت های مثبت به وفور گرفتم((": 

به جز اون، وقتی می بینم کسی توی پستی ازم اسمی برده، یا در مورد انیمه یا سریال یا آهنگ یا کتابی که از قبل دیده یا شنیده یا خونده بودم پست گذاشته خیلی خوشحال می شم((":

یا وقتی که اسم خودم یا وبمو توی پیوند های کسی می بینم D:

در مورد ناراحت شدن هم، راستش یکی هست که اصلا دلم نمی خواست تو بیان وب بزنه|:

ولی زد|: ایش... دلم نمی خواست این اطراف ببینمش T-T

شاید هم بشناسیدش ولی نمی گم کیه|:

 

10‌. فرزند کدوم بخش از طبیعت هستی؟ 

اقیانوس(=

آب~

 

11. دوست داری چه چیز از اعضای بی تی اس رو مال خودت کنی؟ 

اونقدرا از بی تی اس اطلاع ندارم که بگم چیشونو می خوام داشته باشم"-"

ولی خب باعث شدن که خیلیا اعتماد به نفس بگیرن و خودشونو دوست داشته باشن، پس آره، می خوام بتونم باعث بشم کسی به خودش عشق بورزهD":

Love yourself و این حرفا دیگه^^ 

 

12. چه کتاب یا فیلمی رو زندگیت خیلی تاثیر گذاشت؟ 

من اکثرا سعی می کنم از همه چیز یه نکته ی آموزنده و تاثیر گذاری بیرون بکشم که در آخر حس نکنم بیخودی وقتمو براش هدر کردم|:

ولی کتابی که فکر می کنم خیلی روی طرز تفکرم اثر گذاشت، کتاب "ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد" بود، از پائولو کوئیلو D:

 

+اینو وقتی ابتدایی بودم سعی کردم از رو PDF بخونم ولی برای اون سن یه مقدار سنگین بود برای همون بعد یکی دو فصل کلا بیخیالش شدم|: ولی بعد ها وقتی دهم بودم دوباره خوندمش و اینگونه شد که اینگونه شد D:

کیدو می دونه D:

 

13. چجوری با بیان آشنا شدی؟ 

روزی روزگاری یه دختر بچه ی 11-12 ساله ی معصوم بودم که دلم می خواست وب داشته باشم، پس سرچ کردم و اولین گزینه ای که بالا اومد رو انتخاب کردم که مربوط به ساخت وب توی بیان می شد(=... البته چون کار باهاش خیلی سخت بود خیلی زود ولش کردم و رفتم سراغ میهن بلاگ که خیلی راحت تر بود کار باهاش"-"...

بعدشم که میهن خراب شد و دوستام بهم گفتن بیام اینجا و الانم در خدمتتونم D:

 

14. دوست داری کجا قرار بذاری؟ (قرار دوستانه یا عاشقانه)

برای قرار با دوستا که همه جا حال می ده خیلی برام فرقی نمی کنه D:

ولی برای قرار عاشقانه و این حرفا از جاهای کلیشه ای مثل کافه و رستوران و چمیدونم سینما و پارک اینا خوشم نمی آد|:

بیشتر ترجیح می دم یه چیز ماجراجویی طور باشه که برای همیشه تو ذهنم بمونه... مثلا توی جنگلی، کنار دریایی چیزی D:

 

+وای مثلا فک کنین توی دشت بابونه برین پیک نیک T-T... 

ببینم اینجا پارتنر اجاره می دن؟ می شه وقتی بابونه ها رشد کردن یکیتون بیاد بریم سر قرار ببینم چه حسی می ده؟|:

 

15. یه چیزی که خیلی رو دلت مونده رو بگو.

حرفای من به دو دسته تقسیم می شن، حرفای قابل گفتن و حرفای غیرقابل گفتن!

دسته ی اول رو مطمئن باشید گفتم و تو دلم نمونده هیچکدوم D:

دسته ی دوم هم که مشخصه، تا ابد قرار نیست بگمشون. مگر این که تغییر عقیده بدم و برن تو دسته ی اول"-"

 

16. شکلک مورد علاقت چیه؟ 

 T-T

D:

/*-*\

'-'

بین ایموجی ها هم این: ✨

البته یه مدت از ☕🍪 و 👃 هم خیلی استفاده می کردم و کراش داشتم روشون XD

سنتاکو می دونه D:

 

17. نرم افزار هایی که بیشتر از همه ازشون استفاده میکنی؟ 

واتساپ، یوتیوب، فیلترشکن |: و 2048 D:

 

​​​​​​18. کار یا کارهایی که ازشون متنفری؟ 

من از نصف رفتار ها و کار های اشرف مخلوقات متنفرم، بشینم یک به یک بگم که خیلی می شه|:

ولی چیزایی که الان به ذهنم می رسه اینان:

1- فینگلیش یا با غلط املایی نوشتن و تایپ کردن به منظور شاخ شدن.

2- استفاده از کلمه های اون ور آبی وسط فارسی حرف زدن|: (یه وقتایی هست وقتی داری تند تند حرف می زنی اون لحظه کلمه ی فارسیش به ذهنت نمی رسه، منظورم اینجور مواقع نیست)

3- دست صورت/ دندون نشستن|:

4- کامل تموم نکردن غذای داخل بشقاب =_=

5- کسایی که دو خط چیز میز توی استوری صغرا خانوم خوندن و فاز سقراط برداشتن و فکر می کنن عقل کل ان|: (تو وب قبلیم توی پست ثابتم نوشته بودم اگه از آخرین باری که یه صفحه کتاب خوندین 24 ساعت می گذره خواهش می کنم حرفی نزنین، به یه سریا بر خورده بود|: مگه دروغ می گم؟ وقتی در مورد چیزی به اندازه ی کافی اطلاعات ندارین چرا فکر می کنین به اندازه ی یه دانشمند حق اظهار نظر دارین؟)

 

بیشتر پیش برم؟ کلی مورد الان اومده تو ذهنم ولی بیشتر فکر کردن بهشون اعصابمو خورد می کنه|:

 

19. حست نسبت به عید و سال جدید چیه؟ 

قهوه ای|: کنکور دارم مثلا...

ولی واقعا اصلا فاز عید نمی ده... هر سال این موقع داشتیم با خر خون های کلاس مذاکره می کردیم که رضایت بدن و هفته ی آخر نیان مدرسه. آخرش همه می رفتن|:

خودمونم می رفتیم =_=

 

20. علت زندگی کردنت چیه؟ 

رسیدن به چیزایی که هنوز بهشون نرسیدم (=

کلی آرزو و کار نکرده دارم...

کیدو یه چالش "هنوز..." گذاشته بود، توی اون شرکت کردم ولی توی بولت ژورنالم نوشتمش چون نمی خوام کسی ببینتشون.... خیلی باحال بود، در کمتر از 5 دیقه یه صفحه کاملا پر شد (=

 

^-^