مغز آدمم اینجوریه که چیز های خوب و کلا خوبی هارو خیلی راحت تر از چیزای دیگه پاک میکنه و به فراموشی میسپاره. اصلا نمیخوام کسی رو متهم کنم... و حتی اگه الان بیاین و از خود من بپرسین که فلانی که بود و چه کرد؟ احتمالا در وهله ی اول کارای بد یا ناخوشایندی که در حقم کرده میاد تو ذهنم. این به معنی کینه ای بودن یا قلبی گره بودن نیست. واکنش طبیعی مغز آدمه.

یه چیزی هست به اسم غریزه. مثلا وقتی حیوونا یه چیزی میبینن که مغزشون اون چیز رو خطرناک تفسیر میکنه، به صورت غریزی ازش دور میشن. مثل همین کفتر های بزرگواری که همه جا میبینیم. رو سیم برق نشسته باشه و از پایین پق! کنی میترسه و میپره. چرا؟ چون احتمالا خودش یا ننه باباش تجربه ی ناخوشایندی از نزدیک آدما بودن یا پق! کردن آدما دارن. در واقع غریزش اینجوریه. 

در واقع آدما هم... جانورن دیگه. بخوان نخوان غریزه دارن. این که خاطرات بد راحت تر یادمون میمونن هم یه جور غریزست به نظرم. چون همین خاطرات بد باعث میشه یادت بیاد چقدر سر یه اتفاقی درد و بدبختی و سختی کشیدی و مغزت با یادآوری اونا میخواد تورو ازشون دور کنه... مثلا اگه یکی به من بدی کرده باشه وقتی حرفی از اون "کس" میشه اولش همون کار بدش یادم میاد. چون مغزم احتمال میده طرف دوباره دست از پا خطا کنه پس از یادآوری اینجور خاطرات به عنوان یه عامل بازدارنده استفاده میکنه. جالب نیست...؟!

یه موضوع دیگه...

یه موضوعی در رابطه با بحث همین روانشناسی و غرایز انسان هست به اسم Uncanny valley. که به فارسی دره ی وهمی ترجمش کردن ._.

انی وی... داستان از این قراره که یه انسان نرمال به حالت طبیعی از هر موجودی که بیشتر شبیه خودش باشه خوشش میاد. ینی یه موجودی که انسان نیست، ولی شبیه انسان هاست. آدما غالبا از اینجور موجودات خوششون میاد... ولی وقتی این شباهت از یه حدی بیشتر میشه این میزان علاقه مندی یهویی افت میکنه. بعدش دوباره وقتی این شباهت از اون حد مشخص هم فراتر میره، دوباره این علاقه مندی نسبت به اون موجود بیشتر میشه(=... و این علاقه مندی تا جایی زیاد میشه که به خود آدم میرسه. و فک کنم چون نمودارش شبیه یه دره هست اینجوری ترجمش کردن.

زامبی ها و جسد ها داخل اون دره قرار دارن ینی انسان ها کمترین میزان علاقه رو به اینا نشون میدن(=...

مثلا ربات های انسان نما و چمیدونم، این قیافه های پلاستیکی عجیب غریب... یه چیزی مثل مومو ولی طبیعی تر((=... وقتی به این جور چیزا میرسیم کم کم وارد دره ی وهمی میشیم...

میدونین حرف من سر علاقه مندی نیستا! که مثلا یکی بیاد بگه نه من عاشق زامبی هام ._. دارم در مورد غریزه حرف میزنم نه احساسات. هرچی شباهت یه موجود غیر انسان به انسان بیشتر بشه، غریزه ی انسان حس بهتری بهش داره و باهاش بهتر کنار میاد. منتها مشکلی که وجود داره همون دره ی وهمه((=... این که این نمودار اصولا باید صعودی میشد... ولی تو یه قسمت خاصی به طرز وحشتناکی افت میکنه. و سوال اینه که چرا این اتفاق میوفته؟

این تعریف ویکی پدیا از دره وهمیه:

 

درّهٔ وهمی (به انگلیسی: Uncanny valley) فرضیه‌ای در زیبایی‌شناسی است. بر اساس این فرضیه، اگر ویژگی‌ها و حرکت‌های یک پدیدهٔ مصنوعی تقریباً همانند نمونهٔ طبیعی باشد (ولی نه کاملاً مطابق با آن)، اغلب بینندگان نسبت به آن حس دافعه خواهند داشت. منظور از «درّه» در این جا کاهش منحنی «پذیرش زیبایی‌شناسانهٔ» پدیده برای بینندگان است، وقتی که شباهت پدیدهٔ مورد بررسی به نمونهٔ طبیعی بیشتر می‌شود. نمونه‌های این رفتار در رباتیک و پویانمایی سه‌بعدی رایانه‌ای دیده می‌شود.

فرضیهٔ درّهٔ وهمی می‌گوید که اگر ظاهر یک ربات هر چه بیشتر شبیه یک انسان واقعی شود، در آغاز واکنش احساسی برخی از بینندگان به ربات مثبت‌تر می‌شود، ولی از مرحله‌ای به بعد این واکنش به سرعت افت کرده و تبدیل به حس دافعه می‌شود. با این حال، اگر شباهت ربات به چهرهٔ انسانی آن قدر زیاد شود که از چهرهٔ انسان واقعی قابل تشخیص نباشد، واکنش احساسی دوباره مثبت می‌شود و به درجهٔ هم‌ذات‌پنداری بین آن دو می‌رسد.

 

یه مدت ذهنم کلا درگیرش بود. یه بار اتفاقی تو یه پیجی تو اینستا دیدم که در مورد این مسئله حرف زده بود. احتمالات اون اینجوری بود که ممکنه در زمان های گذشته، مثلا زمان انسان های نخستین و اینا، یه گونه ی خاصی بوده باشه که شباهت زیادی به انسان داشته، ولی انسان نبوده و دقیقا دشمن انسان بوده. همونطور که شیر دشمن آهو عه و به طبع، همین آهو بر اساس غریزه از  شیر میترسه خب چون دشمنشه دیگه((=...

و خب غریزه هم یه چیز ناخوآگاهه، و همین دره ی وهمی هم از جد و آباد غارنشین ما به ارث رسیده. لابد زمان اونا این دشمن های انسان نما وجود داشتن و حسابی با انسان ها کل انداخته بودن برای همینه که غریزه مون هیچ حس خوبی به اینجور موجودات نداره(=... 

و خب اگه واقعا چنین چیزی بوده باشه، الان اون دشمنا کجان؟ منقرض شدن؟ یا مثلا یه گوشه مخفی شدن که سورپرایز بعد از کرونا باشن و 2021 رو مزین کنن؟(=...

حالا اینو داشته باشین... یه مدت هم یه سری چیزایی در مورد رپتایل ها خیلی معروف شده بود که میگفتن اینا شیطان پرستن و فلان|:

کلا قضیه رپتایل ها هم از این قراره که اینا یه سری مارمولک های آدم نما هستن و میتونن تغییر شکل بدن و فلان._. و الانم ممکنه کلی رپتایل بینمون باشه. بماند که یه سریا میگن کل دولت ها و آدمای قدرتمند که زندگی بقیه عملا دست اوناست ممکنه رپتایل باشن. از همین موجودات فضایی مارمولکی آدم نما. که به لحاظ علمی وجود همچین چیزایی رد شده. خودم هیچ نظری در مورد راست و دروغ بودنش ندارم چون یه سریا بر اساس چنتا اسکرین شات احمقانه از کارتون سیمپسون ها اثباتش میکنن XDDD... نمیدونم دیدین یا نه، ولی یه سری ویدیو از چنتا سلبریتی و آدم های معروف هست که یه لحظه حالت چشمشون تغییر میکنه و مارمولکی میشه|: بعضیا میگن اینا رپتایلن در واقع ._. ... ولی به نظر رپتایل هم باشن اینقدر تابلو بازی در نمیارن جلوی تلوزیون پس حتما ادیت و سرکاری بوده|:

کاری ندارم حالا... ولی بعضی وقتا فکر میکنم همون دشمنی که باعث شده دره ی وهمی به وجود بیاد رپتایله. هرچند خودم کاملا به وجودشون اعتقاد ندارم ._. ...

 

 

پی نوشت: حس میکنم این یکی از متفاوت ترین پست های وب بود... حقیقتا کلی چسناله داشتم ولی فکر کردم گفتن اینا میتونه جالب تر باشهD: خلاصه بگین دیگه نظراتتونو... در مورد دره ی وهمی و اینا D:

پی نوشت: یه زمانی هم بود که من و هاله به شدت تو فاز اینجور چیزای ماورایی و مرموز و اینا بودیم. یادش به خیر چه دورانی بود. برای خودمون اکتشاف میکردیم... راز ها و پرونده های حل نشده ی دنیا رو حل میکردیم... مراسم های جادوگری برگزار میکردیم... هعی. جوونی^^

پی نوشت: این همون نمودار دره ی وهمیه. گفتم که بدونید D: