موهاش طلایی رنگ و براق بودن.

حالا نیستن. خاکستری ان و گرد و غبار گرفته.

کک مکی هاش قرمز و دوست داشتنی بودن. 

دیگه نیستن. پوستش مرده و مثل گچ سفیده.

درخشندگی و ابهت داشت، امید و حیات بخش بود و زندگی رو به روح مرده ی شکوفه های خفته بر می گردوند.

دیگه نه. اونی که روح رو به بدن های مرده بر می گردوند، حالا خودش به خواب ابدی رفته.

تا وقتی که بود، همه جا غرق در نور و درخشندگی بود.

ولی حالا که رفته، سیاهی و تاریکی همه جارو دچار خفقان کرده.