http://s13.picofile.com/file/8398435650/e2ed696e43657f0da7a9e4102f1da3db.jpg

اول از همه یه معذرت خواهی به هلیا بدهکارم بابت دیشب، ولی خب اون فقط یه چالش بود و تو اصلا منتظر نموندی که بهت بگم این یه شوخی شیتیه و در جا آفلاین شدی و الان معلوم نیست کدوم گوری هستی '-'... خاک تو سرت'-'...

امروز بر خلاف چهار روز قبل اراجیف زیادی ندارم که قبل از پرداختن به سوال بخوام بنویسم، ولی متاسفانه حس میکنم اگه اول پست ور نزنم پستم لخت به نظر میاد |:...

دارم تمام تلاشمو میکنم که عادت های ماه رمضونمو کنار بذارم و به موقع بخوابم و زود بیدار شم، امروزم ساعت هشت بیدار شدم، کلا پیشنهاد من اینه که وقتی چشاتونو باز کردین چنتا حرکت کششی بزنین معجزه مینمایه '-'...

الان دقیقا اون آفتابی که دوس دارم روی گلای نارنجی حیاطمون افتاده، و منم نمیدونم چرا گرممه در حالی که تا نیم ساعت پیش داشتم میلرزیدم از سرما |:

خوشبختانه یا بدبختانه تو یه چالش 30 روز تنبلی ننماییم و آدم باشیم و درس بخوانیم شرکت کردم و امیدوارم که یه ذره رو فرم بیام، چون دوشنبه دوتا امتحان دارم و مطمئن نیستم که برای دومی بخونم یا نه|":

و خب امروز طبق هدف گذاری هام باید شیش ساعت یا بیشتر درس بخونم، امیدوارم وا نرم چون امروز کلاس هم دارم...

یاح...

و عذاب وجدان چالش دیشب هنوز تو تنم مونده|:

این بچه فک کنم باورش شد|:

فک نمیکردم اینقدر بازیگر خوبی باشم|:

 

پی نوشت: توت فرنگی هارو همیشه با آب نمک بشورین، به خاطر خودتون میگم باور کنین '-'

پی نوشت: یکی دیگه از کویین های پاپ ایندیلاست، شک نکنین((=...

*Tourner dans le vide را گوش میکند و عر میزند*

 

 

 

سوال امروز اینه:

×* در حال حاضر غذای محبوبت چیست و آن را چطور درست می کنی؟ این دستور را از کجا پیدا کردی؟ آیا غذایی بوده که خودت یا خانواده ات ابداع کردید؟ یا از گوگل پیدا کردی؟

یا خدا((=

اینقدر تو این روز های گذشته موضوعات در مورد گذشته و آینده و اتفاقاتی که از سر گذروندم بود اصلا انتظار این سوالو نداشتم XD

نکته اول اینه که... من آشپزی نمیکنم|:

البته فعلا نمیکنم|:

اینجوری نیس که بلد نیستم غذا بپزم یا میسوزونمش یا هرچیزی، وقتی کلاس شیشم بودم بعضی وقتا ناهار میپختم، ولی اون سال آخرین سالی بود که مجاز به آشپزی شدم به خاطر این که من آدم شلخته ای ام و همه جارو کثیف و روغنی میکنم و البته تمزشونم نمیکنم XD

و خب همیشه بعد از این که من یه چیزی پختم مامانم باید بیاد و یه عالمه ظرف کثیف که دو برابر استاندارد ظرف های کثیف برای اون غذاست رو بشوره و گازو پاک کنه و دنبال قاشق هایی که انداختمشون زمین و گمشون کردم بگرده و تا یه هفته دنبال مواد غذایی بگرده چون من هیچکدومو سر جاش نذاشتم XD

بنابراین بله، حتی اگه آشپز خوبی باشم بهتره آشپزی نکنم XD

هرچند قابل ذکره که با دوتا از دوستای صمیمیم یه خونه رویایی برای خودمون ساختیم که توی اون خونه من هر سه وعده رو قراره غذا درست کنم، ولی قبلا اتمام حجت کردم که غذا درست میکنم ولی جایی رو تمیز نمیکنم|: مخصوصا ظرفا رو عمرا بشورم|:

هرچند فکر میکنم آشپزی من از اون دوتا بهتر باشه... *ماکارونی را به خاطر می آورد* 

در مورد این که غذای مورد علاقم چیه هم هیچوقت نتونستم تصمیم قطعی بگیرم، من کلا نمیدونم چی دوس دارم و چیزی که بدمزه نباشه رو میخورم چون باید سیر بشم خلاصه|:

ولی خب، از گوشت قرمز و مشتقاتش بدم میاد((=...

و غذا های علفی (علف؟!|:) بیشتر دوس دارم  فک کنم... و خیلی غذاها هست که واقعا میخوام امتحانشون کنم D=

فک کنم سال پیش بود که تصمیم گرفتم موچی درست کنم، خیلی با عشق دستور پختشو پیدا کرده بودم و موادشو آماده کرده بودم و حدودا چندین ساعت صرف درست کردن موچی کردم ولی در آخر چیزی که حاصل شد سه تا کوفته ی خیلی گنده بود که بوی برنج میدادن، اولش که گاز زدم خوشمزه بودن ولی بیشتر نتونستم بخورم، داداشمم همینو گفت (("=...

و چون کسی نمیتونست بخوره مجبور شدم تو باغچه دفنش کنم تا حداقل گل و گیاها فیض ببرن|:

اکثر غذا های شرقی رو دلم میخواد امتحان کنم مخصوصا غذا های دریاییشونو، ماهی مرکب و هشت پا و خرچنگ و صدف هم تو ابندای لیستم هستن، هرچند یه بار وقتی خیلی کوچیک بودم خرچنگ خوردم، عموم از آلمان آورده بود '-'... واو...

ولی من بازم میخوام...

و اگه از حق نگذریم تو امر آشپزی حداقل مامانم آدم خلاقیه((=...

مامانم اصلا از غذا های شرقی و ریخت و قیافشون خوشش نمیاد چون یه بار سوشی خورده و حالش بد شده و میگه مزه گوه میده|:

ولی بعضی وقتا به حاطر این که من دوس دارم قیافه ی غذا هارو شکل اونا درست میکنه، البته این جور موقعیتا مناسبتی ان معمولا مثلا وقتایی که دوستامو دعوت میکنم، هرچی که هست خیلی ذوق منده (("=...

و خب در مورد غذا های ابداعی هم...

بذارین حرفی نزنم چون ما معمولا آخر هفته ها غذا رویداد هفته داریم|:

ینی مثلا از شنبه حساب کن هرچی غذای اضافی مونده رو مامانم میریزه کنار هم بعد با یه سری تدابیر خاصی میپزه میذاره جلومون '-'

فک کنم این یه ویژگی ارثیه اخه مامانبزرگم بدتره '-'...

نمیدونم چجوری این ترکیب اسرار آمیز بدمزه نمیشه، جلل خالق...