نصیحت کردن و دلداری دادن بزرگترا هم اینجوریه که میان میگن زمان ما فلان چیز نبود، فلان چیز اینجوری بود، فلان چیز اونجوری بود، این نبود، اون نبود، یدونه فلان چیز نداشتیم، یدونه اینو نداشتیم، یدونه اونو نداشتیم و در انبوهی از نداشتیم ها غرق شده بودیم و برای فلان کارو کردن باید فلان سختی رو میکشیدیم و از فلان راه وارد میشدیم و این بدبختی و اون مصیبت رو تحمل میکردیم و خلاصه که زمان ما زمان نداری و بدبختی و فلاکت بود و زمان شما زمان زندگی در لای پر قو و رفاهه چون تمام امکانات لازم رو فراتر از حدی که لازم دارین در اختیار دارین و بلا بلا بلا...
رسما اونقدر از این توصیفات کلیشه ای و اغراق آمیز بدم میاد که میخوام مغزمو در بیارم بندازم تو مخلوط کن و بعدش که تبدیل به یه مایع لزج زرد-خاکستری شد باهاش رو دیوار بنویسم: "مـــیــدونــــم!!!"
یه جوری این حرفا رو میزنن انگار فقط من از دماغ فیل افتادم و این امکانات فقط برای منه|: خب همه این امکاناتو دارن دیگه... چه فرقی با زمان شما کرد؟ اون زمان همه نداشتن، الان همه دارن. الانم ما مشکلاتی داریم که شما اون زمان نداشتید. نکنه باید به خاطر این که در مسیر رسیدن به مدرسه کوه می کندید کلا قضیه ی پیشرفت و استفاده از تکنولوژی روز (!) رو منتفی کنیم؟!